ماه من مهرپروری که مپرس
شاه من دادگستری که مپرس
بیتو هر قطره اشک من بحریست
باشدم دیده تری که مپرس
مژهام رشته گهر شده است
بهر یکدانه گوهری که مپرس
کرده نالان بسان فاختهام
غم سرو سمن بری که مپرس
بت عاشق نواز من باشد
خواجه بنده پروری که مپرس
رگ جانم گشوده غمزه او
از جگر کاو نشتری که مپرس
چون نغلطم بخون کزان مژه باز
خوردهام زخم خنجری که مپرس
گفتیم کیست دلبر تو بگو
جور کیشی ستمگری که مپرس
من بیدل بدام او مشتاق
کیستم مرغ بیپری که مرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من ترا حال خویش کردم درس
از دعای من ضعیف بترس
عبرتی گیر از بلیس و بترس
چون رسد ترس میبر از حق درس
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.