یار یار امروز یاری نیست یاران را چه شد
کس بکس مهری ندارد دوستداران را چه شد
دجلهها خشکید و از دریا بخاری برنخاست
کشت عالم زرد گشت ابر بهاران را چه شد
هیچ کس زین دوستان ظاهری نبود که نیست
دوستی دشمن بباطن دوستداران را چه شد
کس نمیآرد بجولان رخش در میدان عشق
مانده است این عرصه خالی شهسواران را چه شد
رسم مهر و شیوه یاری نمیداند کسی
مهرورزانرا چه حال افتاد یاران را چه شد
گیرد ابری گر هوا هر قطره او کار برق
میکند در کشت عالم فیض باران را چه شد
بسته درگاه امید و نشنود گوش کسی
زان صدای حلقه امیدواران را چه شد
خالیست از سروگل سرتاسر گلزار حسن
سروقدانرا چه گشت و گلعذاران را چه شد
از نواسنجان تهی این باغ و از شاخی به گوش
ناله مرغی نمیآید هزاران را چه شد
دانهها بس تشنهلب آتش بجان در زیر خاک
از برای قطرهای ابر بهاران را چه شد
ذره نور محبت در دل مشتاق نیست
در زمین سینه تخم مهرکاران را چه شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیره گون شد خضر فَرُّخ پِی کجاست
خون چکید از شاخِ گل بادِ بهاران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حقِّ دوستی
[...]
شب که آمد مست آن مه توبه کاران را چه شد؟
من اگر مردم بگو شب زنده داران را چه شد؟
چون برون آمد نه دل بگذاشت نی عقل و نه دین
گر به رندان زد بلا پرهیزکاران را چه شد؟
مردم از مخموری و جام شرابم کس نداد
[...]
جان به تنگ آمد زکلفت غمگساران را چه شد؟
دل به جان آمد ز وحشت دل شکاران را چه شد؟
زاهدان سنگدل بستند اگر کشتی به خشک
همت دریا رکاب میگساران را چه شد؟
بر نمی آرند خاری همرهان از پای هم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.