چو این کوی زرین نمودار شد
سر اختر شب نگونسار شد
دهل زن دگر بر دهل چنگ زد
تبیره همی ناله جنگ کرد
ز هر دو سپه گشت اختر بلند
خروش آمد و ناله نای هند
بگردون همین ناله سنج شد
جهان باز از کینه در رنج شد
دلیران ببستند قلب جناح
تو گفتی که پوشیده گیتی سلاح
پس پرده کین نهان آشتی
قیامت بدان روز پنداشتی
دگرباره آمد میان سپاه
مرآن سرخ پوش اندر آوردگاه
که جوید دگر ره به میدان نبرد
خروشان و جوشان چو شیر نبرد
چه دیدش چنان زنگئی زوش شد
به میدان و چون شیر در جوش شد
چه دیدش دگرباره آن سرخ پوش
بیامد به نزدیکی شیر زوش
کشید از کمر گُرزه گاو سر
به زنگی ببرد حمله چون شیر نر
چو زنگی شد از گُرز آن یل ستوه
بپیچید و شد در میان گروه
جهان از پس او همی تاخت اسپ
سپهبد چه دید آن چو آذرگشسپ
بمالید مهمیز و بگشاد دست
سر راه بر شیر جنگی ببست
بدو گفت با من برآرای جنگ
گرت هست نیرویی باز و بچنگ
چه دیدش بدو گفت آن سرخ پوش
که زینگونه بر دشت کین برمجوش
تو در کین نه شیری و روباه من
نه تو آفتابی بکین ماه من
که روباه بگریزد از شیر نر
و یا ماه کم گردد از پیش خور
چه دید مر این گُرز چنگال من
کمند و کمان و بر و بال من
گریزان برفتی و باز آمدی
وگرنه ز کین رزمساز آمدی
چنان دان که هوشت بسر آمداست
و یا اسب بختت بسر آمده است
چنین پاسخش داد یل شهریار
که ای مرگ را گشته خود خواستار
چه بیند تهی گرگ کوه از پلنگ
تواند گشاید به نخچیر چنگ
ندیدی که در بیشه شیران کین
گشودی چه روباه دندان کین
مر آن گنج بی رنج برداشتی
نهشتی دراین کین ره آشتی
چه شیران برفتم دگرباره باز
ببستم بکین تنگ برباره باز
نخستین بگو نام و اصل و نژاد
چنین داد پاسخ که ای پاک زاد
به مردی همانا مثال تو نیست
به بالا کوپال و یال تو نیست
مرا نام در جنگ او شیون است
که از من بشیران نو شیون است
نیره منم شاه مهراج را
ازین پس بسر بر نهم تاج را
بگیرم همه ملک هندوستان
ز هندوستان تا به زابلستان
همه مال هندوستان از من است
تو را برده از راه اهریمن است
بگفت و کمان کرد برزه چو شیر
بدان نامور برببارید تیر
جهان جوی هم چرخ برزه نهاد
بر او تیر بارید مانند باد
دو یل هر دو در زیر جوشن بدند
بجوشن درون کوه آهن بدند
نبد تیر بر گبرشان کارگر
چو بادی که بر سنگ آرد گذر
چو ترکش تهی شد ز تیر و خدنگ
سوی گُرز بردند آنگاه چنگ
به هم بر چنان گُرز کین کوفتند
که از کین فلک بر زمین کوفتند
مر آن سرخ پوش اندر آمد روان
سپر برد بر سر روان پهلوان
یکی گُرز زد بر سر آن سوار
که از درد پیچید یل شهریار
جهان تیره شد در جهان بین او(ی)
بدو آفرین کرد آن جنگجوی
برآورد گُرز و بدو راند اسپ
خروشید مانند آذرگشسپ
سپر برد برسر یل سرخپوش
یکی گُرز زد بر سرش شیرزوش
کز آن گُرز پیچید برخود چو مار
بدو آفرین کرد آن نامدار
دو یل هر دو زینسان به گُرز گران
خروشان و جوشان چو شیر ژیان
درنگادرنگ عمود گران
ببرد آب بازار آهنگران
چو از دستها دست و پا بافت رنج
کشیدند شمشیر چون مار گنج
و یا برق کاید بزیر از سحاب
و یا از دهان نهنگ آفتاب
شد از تیغ آتش فشان دشت کین
دو یل بود از کین گره بر جبین
نظاره برایشان زبر گشت مهر
ز رفتن فرو ماند بر جا سپهر
ز خورشید شمشیر شد چون هلال
مه قبه های سپر در جدال
شد از آتش تیغ کین دشت گرم
ز نعل ستوران حجر گشت نرم
دو لشکر نظاره برآن رزم خواه
بدینسان دو شیر اندر آوردگاه
همی تیغ بر تارک هم زدند
نه یکدم در آن کینه گه دم زدند
چنین نافتاد از لب بام چرخ
ز دست قضا و قدر جام چرخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف نبردی حماسی و پرهیاهو میپردازد که در آن دو دلیر، یکی سرخ پوش و دیگری زنگی، به مبارزه میپردازند. روایت با تصویرسازیهایی از جنگ، نالهها و صداها همراه است. سرخ پوش به عنوان نماد شجاعت و قدرت به میدان میآید و با گرز خود به زنگی حمله میکند. زنگی به چالش میکشد و جنگی شدید و تماشایی آغاز میشود. هر دو جنگجو با اعتماد به نفس و قدرت در برابر یکدیگر قرار میگیرند و در بخشی از نبرد، از تیر و کمان استفاده میکنند. در نهایت، نبرد به اوج خود میرسد و هر دو طرف به شدت درگیری را ادامه میدهند به نحوی که زمین و آسمان شاهد این جدال بزرگ میشوند. نبرد به قدری پرشور است که حتی روزگار و ستارگان نیز به تماشای آن نشستهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که این مکان زیبا و معتبر نمایان شد، ستاره شومی که در شب میدرخشید، خاموش گشت.
هوش مصنوعی: شخصی بر روی دهل ضربه میزند و به همراه آن، صدای چنگی نیز به گوش میرسد و این صدا نشاندهندهی شروع یا فراخوانی برای جنگ است.
هوش مصنوعی: از هر دو طرف، ستارهای درخشان به صدا درآمد و صدای نای هندی به گوش رسید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ناله و درد در این دنیا به دور خودش میچرخد و باعث میشود که جهان از کینه و دشمنی در رنج و عذاب باشد.
هوش مصنوعی: شجاعان به راحتی خود را برای نبرد آماده کردند و همچون سلاحی که جهان را پوشانده است، به جلو آمدند.
هوش مصنوعی: در زیر پرده غم و کینه، روز قیامت به آشکار شدن نزاع و آشتی میانجامد که تو تصور کردی.
هوش مصنوعی: دوباره آن فرد با لباس سرخ به میان سپاه آمد و در میدان نبرد ظاهر شد.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال راهی دیگر برای ورود به میدان جنگ است، باید با قدرت و شجاعت مانند شیر به نبرد بپردازد.
هوش مصنوعی: او چنان شجاع و دلیر شده که همچون شیر در میدان جنگ به نبرد پرداخته و به خود فخر میفروشد.
هوش مصنوعی: او دوباره به آن سرخپوش نگاه کرد که به نزدیکی شیر زوش آمد.
هوش مصنوعی: گُرزه گاو به طور ناگهانی از کمرش قدرت و انرژی گرفت و مانند شیر نر با شدت و قاطعیت حمله کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که آن جنگجو از ضربهی گرز به شدت آسیب دید، او به سرعت از درون جمعیت فرار کرد و دور شد.
هوش مصنوعی: جهان پس از او به سرعت در حال حرکت است. مانند اسب سپهبد که به جلو میتازد، او چه میبیند که مانند آذرگشسپ است.
هوش مصنوعی: با فشار دادن مهمیز و راندن، دست خود را به سمت شیر جنگی دراز کرده و او را در مسیر خود بستند.
هوش مصنوعی: او به من گفت: اگر توان جنگیدن داری، بیدرنگ به میدان بیا و آماده نبرد شو.
هوش مصنوعی: سرخپوشی به او گفت که چرا اینگونه در دشت جنگ و خونریزی مشغول هستی و این کارها را انجام میدهی.
هوش مصنوعی: تو در حال رقابت نه مانند شیر قوی هستی و نه مانند روباه فریبنده. من هم در این دشمنی نه به اندازه خورشید درخشانم و نه به اندازه ماه زیبا.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که چیزی به طور طبیعی نمیتواند از چیزی قویتر و یا بزرگتر فرار کند. به عبارت دیگر، روباه نمیتواند از شیر نر بگریزد و یا ماه نمیتواند کمتر از پیش در آسمان ظاهر شود. زندگی و واقعیتها به طوری طراحی شدهاند که هر چیزی در جایگاه خود باقی میماند و تغییرات به صورت طبیعی و منطقی رخ میدهند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که این سلاح یا قدرت من (گُرز چنگال) چه تاثیری بر دیگران میگذارد؛ در واقع، او نگاهی به توانمندیها و تجهیزات خود دارد و از قدرت و قابلیتهایش صحبت میکند. به عبارتی، این فرد به ویژگیهای خود و تأثیر آن بر محیط اطرافش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: تو دور شدی و دوباره برگشتی، وگرنه از روی کینه جنگ و نبرد را آغاز کرده بودی.
هوش مصنوعی: به گونهای بیاندیش که یا عقل و هوش تو به پایان رسیده است، یا شانس و بختت به مرحلهای خاص رسیده است.
هوش مصنوعی: یل شهریار پاسخ داد که مرگ خود خواسته و به آن تمایل دارد.
هوش مصنوعی: اگر گرگی در کوه خالی باشد، چگونه میتواند پلنگی را بگیرد و شکار کند؟
هوش مصنوعی: آیا نگریستی که در جنگل شیران، چه کینهای را برانگیختی که خود، روباهی ناتوان هستی؟
هوش مصنوعی: تو آن گنجی را که بدون زحمت به دست آوردی، در این مسیر دشمنی نهان کردهای.
هوش مصنوعی: من دوباره به جنگ با شیران رفتم و آنها را به زنجیر کشیدم تا دیگر نتوانند آزادانه حرکت کنند.
هوش مصنوعی: در ابتدا از او خواستند که نام و اصل و نژاد خود را معرفی کند. او با پاسخی صحیح و دلنشین گفت که من انسانی اصیل و پاکزاد هستم.
هوش مصنوعی: هیچ مردی مانند تو وجود ندارد، نه در قامت و نه در زیبایی ظاهریات.
هوش مصنوعی: نام من در میدان جنگ، فریاد و نالههایی است که از طرف من به گوش میرسد، مانند نویدهایی که از پیروزی به گوش دیگران میرسد.
هوش مصنوعی: من روشنایی و درخشش هستم و از این به بعد تاج را بر سر شاه مهراج قرار میدهم.
هوش مصنوعی: میخواهم تمام سرزمینهای هندوستان را به دست آورم، از هندوستان تا زابلستان.
هوش مصنوعی: تمام دارایی و ثروت هندوستان از آن من است، و تو به طرز نادرستی و با فریب، از کوهها و وادیهای نامناسب به آنجا رسیدهای.
هوش مصنوعی: او گفت و با چابکی مانند شیر، کمان را کشید و تیر را به سوی هدف پرتاب کرد.
هوش مصنوعی: دنیا همچون یک چرخش همواره در حال تلاطم است و بر آن تیرهایی از حوادث و مشکلات میافتد، همانطور که باد به طرز ناپایدار و بیوقفه میوزد.
هوش مصنوعی: دو پهلوان هر کدام زیر زره خود بودند و در دل کوه، آهن در حال ذوب شدن بود.
هوش مصنوعی: تیرهایی که به سوی زرتشتیان پرتاب میشود، هیچ تأثیری ندارد، مانند بادی که نمیتواند سنگ را جابجا کند.
هوش مصنوعی: زمانی که تیراندازی به پایان رسید و کمان تهی شد، به جای آن، به سمت چماق رفتند و آن را به کار بردند.
هوش مصنوعی: به یکدیگر ضربهای وارد کردند که به حدی شدید بود که از شدت کین، آسمان نیز به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: مردی با لباس قرمز به میدان وارد شد و در حالی که سپر را بر سر خود گذاشته بود، به جنگجوهای شجاع توجه کرد.
هوش مصنوعی: یک نفر با قدرت و شدت بر سر آن سوار ضربهای زد که او به خاطر درد به خود پیچید و دچار ناراحتی شد.
هوش مصنوعی: جهان برای او تاریک شد و او به خاطر آن جنگجو که خالقش بود، سپاسگزاری کرد.
هوش مصنوعی: شخصی نیزه را به دست گرفت و به سوی او حمله کرد، صدایش به اندازهی آذرگشسپ که شلیک میکند بلند و خروشان بود.
هوش مصنوعی: یکی از جنگجویان شجاع با لباس سرخ بر سرش سپری گذاشته است. او با یک چکش به شدت به سر کسی که به او حمله کرده، ضربه میزند.
هوش مصنوعی: از آن چماق مانند مار به دور خود پیچید و آن شخصیت برجسته را ستایش کرد.
هوش مصنوعی: دو پهلوان هرکدام با گُرز سنگین و پرخروش به مانند شیری قوی و نیرومند آماده نبرد هستند.
هوش مصنوعی: اگر آب جاری شود، آهنگران دیگر نمیتوانند کار کنند. بنابراین، صبر کردن و درنگ کردن باعث میشود که کار آنها متوقف شود.
هوش مصنوعی: وقتی که با تلاش و کوشش، از دستها و پاها، چیزی ساخته میشود، در نهایت همانند شمشیری که به آسانی حرکت میکند، به نتیجهای میرسیم که ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این عبارت به تصویر کشیدن دو پدیده طبیعی مختلف است: یکی نور یا درخششی که از ابرها میتابد و دیگری نوری که از دهان یک نهنگ ظاهر میشود. این تصاویر، زیبایی و شگفتی طبیعت را به تصویر میکشند و نشاندهنده این هستند که نور میتواند در مکانها و شرایط مختلفی پدید آید.
هوش مصنوعی: در دشت کینه، آتشی به پا شده است که دو جنگجو از حرص و کینه، بر جبین خود نشانههایی دارند.
هوش مصنوعی: خورشید برای آنها در حال حرکت است، اما به خاطر رفتن و جا نماندن از آسمان، دیگر ثابت مانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید مانند شمشیری در آسمان میدرخشد، هلال ماه نیز به شکل قبههایی شبیه سپر در میدان نبرد ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: آتش جنگ سبب شد که دشت گرم و سوزان، به نرمی و لطافت تبدیل شود.
هوش مصنوعی: دو گروه در حال تماشا بر یکدیگر هستند، مانند دو شیری که در میدان جنگ به نبرد میپردازند.
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح دیده میشود که افراد خشمگین و درگیر در نبرد، بدون لحظهای آرامش، به شدت به یکدیگر حمله میکنند و در این فضا، هیچکس لحظهای برای تنفس و آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که وضعیت دشوار یا ناگوار ما ناشی از قضا و قدر است. به این معنا که گاهی اوقات حوادث غیرقابل پیشبینی و ناگهانی به وقوع میپیوندد که ما را از مسیر خود منحرف میکند و از آنچه انتظار داریم دور میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.