محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴ آن ماه که در خوبی او نیست خلاف ور مهر منیر خوانمش نیست گزاف در خلوت خواب او فلک دانی چیست چادر شب زرنگار بالای لحاف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر درباره ماه صحبت میکند و میگوید اگر ماه خوبیها را نداشته باشد، بیمعناست. او همچنین بیان میکند که در خواب معشوقش، آسمان چه زیباییهایی دارد و تشبیه میکند که چادر شب زرنگار مثل لحافش است.
هوش مصنوعی: آن ماه که در زیباییاش چیزی کم دارد، من او را به نام مهربانی و نور نمیخوانم، و این سخن بیخود نیست.
هوش مصنوعی: در تنهایی خواب او، میدانی چه چیزی وجود دارد؟ چادر زیبای شب که بر روی لحاف قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از صحبت همدمان این دور خلاف
گویم سخنی اگر نگیری به گزاف
چون شیشهٔ ساعت است پیوسته به هم
دلها همه پرغبار و درها همه صاف
از دل سوی دلدار شکافست شکاف
وانکس که نداند این معافست معاف
هر روز در این حلقه مصافست مصاف
میپنداری که این گزافست گزاف
ای حکم ترا مطیع از قاف بقاف
وی جمله شهانرا سر کوی تو مطاف
با همچو توئی روا بود همچو منی
پیوسته دوان در طلب قدر کفاف
یاران چو کشند در بهاران می صاف
من گر چه ز زهد و توبه پیش آرم لاف
دارندم اگر ز می بدان هرزه معاف
در عالم یاری نبود از انصاف
برخیز و طواف کعبه مشمار گزاف
کین رمز کسی نیابد الا دل صاف
آن نور که طوف کعبه را شوق دلست
گر با تو بود کند تو را کعبه طواف
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.