گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

ای چراغ منتظر سوزان که می‌باید مرا

بهر برخورداری از هر وعده‌ات عمری دگر

وی خدیو صبر فرمایان که می‌باید تو را

بینوائی بر در از ایوب صبر اندوزتر

با وجود آن که دست درفشانت مسرفی است

کز عطای اوست کان در خوف و دریا در خطر

در بنای مستقیم الجود میریزد مدام

از نی کلکت شکر همچون نبات از نیشکر

محتشم که امسال افلاسش فزونست از قیاس

از شما انعام خواهد بیشتر از پیشتر

پیشت آمد به هر حال کردن اندک زری

با تمنای مطول با متاع مختصر

از برای او به جای زر فرستادی نبات

تا زبانش دیرتر در جنبش آمد بهر زر

سرکهٔ مفت از عسل با آن که شیرین‌تر بود

این نبات مفت بود از زهر قاتل تلخ‌تر