هنوزت به ما کینه برجاست گویی
هنوزت سر کشتن ماست گویی
هنوزت به این کشته ناپشیمان
سر جنگ و آهنگ غوغاست گویی
هنوزت ز کین صورت خشم پنهان
در آیینهٔ چهره پیداست گویی
هنوزت به دشنام من پیش خوبان
لب تلخ گفتار گویاست گویی
هنوز استمالت دهت در عذابم
بدآموز آزارفرماست گویی
هنوز اندران خاطر اسباب کلفت
ز دیرینگیها مهیاست گویی
کسی این قدر تاب خواری ندارد
دل محتشم سنگ خاراست گویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به جائی دلت گرم سوداست گوئی
دل بیسر و برگ از آنجاست گوئی
تو را مستی هست پنهان نه پیدا
ولیکن نه مستی صهباست گوئی
دل نیست برجا فلک بر تو دیدی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.