جدائی تو هلاکم ز اشتیاق تو کرد
تو با من آن چه نکردی غم فراق تو کرد
به مرگ تلخ شود کام ناصحی که چنین
شراب صحبت ما تلخ در مذاق تو کرد
ز عمر بر نخورد آن که قصد خرمن ما
به تیز ساختن آتش نفاق تو کرد
اجل که بی مددی قتل این و آن کردی
چو وقت کار من آمد به اتفاق تو کرد
فغان که هر که به نامحرمی مثل گردید
فلک به رغم منش محرم وثاق تو کرد
شبانه هر که به بزمی فتاد و رفت فرو
صباح سر به در از غرفة رواق تو کرد
ز خود هلاکتری دید و سینه چاکتری
به هر که محتشم اظهار اشتیاق تو کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.