غروی اصفهانی
»
دیوان کمپانی
»
مدایح و مراثی
»
مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه
»
شمارهٔ ۷ - ایضاً فی رثائه علیه السلام عن لسان امه
دل ناتوان لیلی ز غم تو میگدازد
چکند اگر نسوزد چکند اگر نسازد
تو سوار روی نی مادر دل کبابت از پی
نه عجب اگر که در پای نی تو سر ببازد
تو اگرچه سر بلندی نظری بزیر پا کن
که نظر بزیردستان به بزرگ می برازد
تو همای دولتی سایه فکن بر این ضعیفان
که بزیر سایه ات سرو بلند سر فرازد
تو سوار یکه تازی به پیادگان مدارا
که پیاده را نشاید ز پی سواره تازد
من اگر ز غم بمیرم ز سرت نظر نگیرم
که بچون تو نازنینی دل عالمی ببازد
چه شود اگر نوازش کنی از نیازمندان
چه نی تو بند بندم ز غم تو مینوازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عدم و وجود را حق به عطا همینوازد
پدرت اگر ندارد ملکت جهاز سازد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.