شمارهٔ ۳ - فی مدیحة امیرالمؤمنین علیه السلام
شیر بیشۀ ابداع سر ز بیشه بیرون کرد
عقل ییررا از بیم دل دو نیم و مجنون کرد
بیرق ضلالت را سرنگون و وارون کرد
رایت هدایت را بر فراز گردون کرد
چهرۀ حقیقت را همچو لاله گلگون کرد
داده گلشن دین را جویبار تیفش آب
لاله زار یاسین را کرده خرم و شاداب
شمع بزم آئین را کرده مهر عالمتاب
داده داد تمکین را روز خیبر و احزاب
در اُحد فداکاری از شماره افزون کرد
بازوی قویمندش بسکه داد قوت داد
در حرم خداوندش افسر فتوت داد
با حبیب دلبندش رتبۀ اخوت داد
همچو نی بهر بندش نغمۀ نبوت داد
در حرم جهانی را مست خویش و مفتون کرد
تا به تیغ خون آشام داد عشق و مستی داد
در سران بدفرجام داد ضرب دستی داد
در برابر اصنام داد حق پرستی داد
تا به پیکر اسلام داد روح و هستی داد
تا که دین و آئین را چون هما همایون کرد
ساز دست و شمشیرش تا ابد در آواز است
گوئی از بم وزیرش زهره نغمه پرداز است
شمع تیغ سر گیرش تا فلک سر افرار است
در فضای تدریرش دست و سر به پرواز است
کو زبان که تا گویم دست و تیغ او چون کرد؟
برق تیغ خون ریزش بر سران عالم زد
شعلۀ شرر بیزش بر روان اعظم زد
دود آتش تیزش طعنه بر جهنم زد
بازوی دلاویزش عرش و فرش بر هم زد
تا صراط ایمان را مستقیم و موزون کرد
آفتاب نورانی روز بدر کرد اشراق
یا که سیف ربانی جلوه کرد در آفاق
آنکه در سر افشانی روز بزم بودی طاق
با قضای یزدانی همعنان و هم میثاق
با قدر خداوندش از نخست مقرون کرد
ذوالفقار آتشبار بر قریش آتش زد
تا بگنبد دوار شعله زان کشاکش زد
شور برق آن بتار بر سران سرکش زد
تا که سکه افرار بر قلوب بی غش زد
تا کتاب هستی را همچو لوح مکنون کرد
چون بدعوت وحدت مظهر احد آمد
نقش رایت نصرت یا علی مدد امد
رو بلا فتی رتبت، پیر بیخرد آمد
کفر محض بد فطرت پور عبدود آمد
قطره عرض اندامی بر محیط جیحون کرد
عزم رزم بر سر داشت با سر سران یکسر
پا بمرگ خود برداشت شد چو خر بگل اندر
گرچه کوه پیکر داشت شد ز کلهم کمتر
دل که آندلا ور داشت همچون آهنین پیکر
آبشد چنان کز سر هرچه داشت بیرون کرد
کلک تیغ جانکاهی نقش خاک راهش کرد
از فراز خودخواهی سر نگون بچاهش کرد
خرمنی ز گمراهی برق زد تباهش کرد
ضربت یداللهی کوه بود و کاهش کرد
پنجۀ خداوندش غرق لجۀ خون کرد
پیل مست لب پر کف عزم شیر شیران کرد
یا ز ابلهی مرحب رو به میر میدان کرد
روز عمر خود را شب یا که خانه ویران کرد
تیره بخت بد کوکب آرزوی نیران کرد
یا که پنجه پی مغزی با قضای بیچون کرد
تیغ حیدر صفدر آنچنان دو نیمش کرد
کز فراز زین یکسر وارد جحبمش کرد
تیغ آهنین پیکر آنچنان رمیمش کرد
چون غبار با کمتر در هوا عدیمش کرد
همچو نقطه موهومش در محیط هامون کرد
آسمان و هفت اختر حلقۀ در کویش
چرخ را کند چنبر یک اشاره ز ابرویش
چیست قلعۀ خیبر با کمند نیرویش؟
چیست کندن آندر پیش زور بازویش؟
آنچه ناید اندر وهم آن یمین میمون کرد
تا بحلقۀ در شد آشنا در انگشتش
قلعه های خیبر شد همچو موم در مشتش
هرکه را برابر شد تیغ سر زد از پشتش
ور ز پیش او در شد صبحۀ قضا کشتش
قلعه را ز کشتارش همچو فلک مشحون کرد
رفت کشتی ایمان در احد چه در گرداب
بود از جگر نالان یا علی مرا دریاب
دست و تیغ سر افشان، کرد همتی نایاب
تا بعرصۀ میدان شد دل دلیران آب
روزگار دشمن را تیره و دگرگون کرد
آستین چه بالا زد آسمان بزیر آمد
تا قدم بهیجا زد شیر در نفیر آمد
تیغ را بهر جا زد مرگ در سفیر آمد
بر سر سران پا زد تا سر سریر آمد
مسند نبوت را استوار و مأمون کرد
فاتح ولایت بود خاتم النبیین را
مصدر عنایت بود صادر نخستین را
رایت هدایت بود هادی المضلین را
قلعۀ حمایت بود مالک دین و ایمان را
با پیمبرش ایزد چون کلیم و هارون کرد
مفتقر بصد خجلت مدحت و ثنا آورد
وز فریضۀ ذمت شمه ای بجا آورد
در بر ولی نعمت تحفۀ گدا آورد
بر در فلک حشمت موری التجا آورد
پای را بامیدی از گلیم بیرون کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به وصف و تمجید از شخصیت و کارهای حضرت علی (ع) میپردازد. شاعر به توصیف قدرت، شجاعت و ویژگیهای بارز ایشان در تاریخ اسلام میپردازد و نشان میدهد که چگونه ایشان با دلاوریهای خود در میدانهای نبرد، از جمله جنگهای خیبر و احد، نقشی کلیدی در پیروزی مسلمانان داشتند. همچنین، بُعد معنوی و الهی شخصیت علی (ع) نیز مورد تاکید قرار گرفته است و او به عنوان نماد هدایت و نقشآفرین بزرگ در وحدت مسلمانان معرفی میشود. در این شعر، از صفات و ویژگیهای دردآور ایشان در برابر دشمنان و تعهدشان به دین و ایمان سخن گفته شده و به نوعی میتوان آن را نمادین و پر از احساسات مذهبی دانست.
هوش مصنوعی: شیر، که نماد قدرت و خلاقیت است، از جنگل خارج شد و عقل را به خاطر ترس و نگرانی از دل دو نیم کرد و حالت دیوانگی به او داد.
هوش مصنوعی: پرچم گمراهی را از بین برد و به زیر کشید و پرچم راهنمایی را بر فراز آسمان برافراشت.
هوش مصنوعی: چهرۀ حقیقی را مانند گل لاله سرخ و زیبا کرد.
هوش مصنوعی: جویبار زیباییهای دین را به همراه دارد و در باغ یاسین، آبی پر از زندگی و شادابی فراوان جریان دارد.
هوش مصنوعی: در مراسم و جشنها، شمعی که نورافشانی میکند، به مانند خورشید است که نفوذ و اقتدار را نمایان میسازد. این تصویر اشاره به روزهای تاریخی و سرنوشتساز مانند روزهای خیبر و احزاب دارد که در آن ایام، استقامت و تسلیمناپذیری به وضوح نمایان بود.
هوش مصنوعی: در نبرد اُحد، تعداد کسانی که فداکاری کردند، به اندازه قابل توجهی افزایش یافت.
هوش مصنوعی: بازوی قدرتمندش به قدری نیرو بخشیده که در حرم خدا، به او تاج سرافرازی و شجاعت عطا کرده است.
هوش مصنوعی: دوستانی که با یکدیگر رابطهای عمیق و دوستانه دارند، مانند نی که آهنگی زیبا میسازد، به یکدیگر عشق و محبت میورزند و در این دوستی، تمام ارزشهای انسانی و عقاید ناب خود را به یکدیگر هدیه میدهند.
هوش مصنوعی: در محیطی مقدس و رازآلود، جهانیان را جذب و شیفته خود کرده است.
هوش مصنوعی: عشق و شور و شغف به انسان انرژی و حیات میبخشد، اما این احساسات میتوانند به سختی و درد نیز منجر شوند. در نهایت، این عشق و مستی میتواند سرنوشتی نامناسب و عواقبی ناخوشایند برای فرد به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: در برابر بتها، حق پرستی را مطرح کرد و به منظور حفظ هویت اسلامی، جان و وجود خود را فدا نمود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دین و آیین را مانند پرندهای زیبای خوشبخت و روشن بکند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به هماهنگی و ارتباط میان ساز و شمشیر اشاره دارد. اوضاع نشان میدهد که هر دوی اینها، مانند هنرمندی که مینوازد، در زندگی و داستان خود نقش مهمی دارند و همواره در حال ایجاد صدا و نغمه هستند. گوینده میخواهد بگوید که حتی در دل جنگ و جدل نیز، زیبایی و هنر وجود دارد و این دو ابزار به نوعی مکمل یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: شمعی که بر سر تیغ قرار دارد، تا زمانی که آسمان در حال تغییر و تحول است، در حالتی از پرواز و حرکت است.
هوش مصنوعی: کسی را پیدا کن که بتوانم بگویم دست و شمشیر او چه کار کرد؟
هوش مصنوعی: برق تیغ او بر سر فرمانروایان دنیا تابید و شعلهای از شرر وجودش بر روح بزرگترین افراد جهان زد.
هوش مصنوعی: دودی که از آتش او برخاست، به جهنم طعنه میزند و قدرت او به اندازهای است که عرش و فرش را به هم میآورد.
هوش مصنوعی: برای اینکه راه ایمان را به درستی و با تعادل پیمایش کند.
هوش مصنوعی: در این بیت به درخشش و تابش نور آفتاب در روز اشاره شده است، که نمادی از روشنایی و روشن فکری است. همچنین به قدرت و زیبایی سلاح الهی اشاره میشود که در چشم اندازها و افقها نمایان میشود. به طور کلی، تصویرسازی از نور و اقتدار در این بیان صورت گرفته است.
هوش مصنوعی: آنگاه که در روز جشن و سرور با خوشحالی و شادی حضور داشتی، در کنار تقدیر الهی و در توافق با سرنوشت، هم سو و هم پیمان بودی.
هوش مصنوعی: خداوند را از ابتدا با احترام و ارزش ویژهای برگزید.
هوش مصنوعی: ذوالفقار با قدرتش بر قریش همچون شعلههای آتش حمله کرد و باعث شد که دوار آتش به خاطر آن كشاكش روشن شود.
هوش مصنوعی: شور و هیجان آن معشوقه بر سر کسانی که سرکشی میکردند، چنان تاثیر گذاشت که عشق و محبت واقعی را بر دلهای پاک فرود آورد.
هوش مصنوعی: تا کتاب وجود خود را مانند یک لوح پنهان ذخیره کن.
هوش مصنوعی: زمانی که دعوت به اتحاد و یکپارچگی شد، نشانه پیروزی و یاری، به یاری علی آمد.
هوش مصنوعی: بر اثر بلایی که به نازل آمده، فردی نادان و بیخود، به تمام معنا کافر و بدذات، به دنیا آمده است.
هوش مصنوعی: قطرهای از آب که به دور جیحون میچرخید، جسارت و خود را به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: او تصمیم جدی برای جنگ داشت و با ارادهای قوی به ملاقات سران رفت. به نحوی که انگار خودش را به مرگ سپرده است و مانند خر در گِل غرق شده است.
هوش مصنوعی: هرچند او ظاهری همچون کوه دارد و بزرگ به نظر میرسد، اما دلش از همه آنها کوچکتر است. مانند فردی که با بدنی محکم و آهنین، ولی در درون او نرم و آسیبپذیر است.
هوش مصنوعی: آب به قدری فراوان شد که همه چیز را از روی زمین پاک کرد و از میان برد.
هوش مصنوعی: تیغی که جان را میآزارد، نقش راهی را زیر خاک گذاشت و از بلندی خودخواهی، سرش را به سوی زمین خم کرد.
هوش مصنوعی: یک انبوهی از گمراهی به طور ناگهانی نمایان شد و با قدرت الهی نابود شد، همچون کوهی که با ضربهای کوچک شکسته میشود.
هوش مصنوعی: پنجۀ خداوند خونین شده و در دریا و در عمق مشکلات غوطهور است.
هوش مصنوعی: یک فیل مست با تمام توان و قدرتش به میدان آمد و مثل شیری شجاع و دلیر عمل کرد، یا از روی نادانی، مردی به نام مرحب به میدان نبرد روی آورد.
هوش مصنوعی: زندگی خود را به بیثمر گذراندم و شب غم و اندوه را به صبح نرساندم، زیرا بخت شومم آرزوهایم را به نابودی کشاند.
هوش مصنوعی: کسی که با قدرت و اراده خود، به دنبال هدفی مشخص میرود و هیچ مانعی نمیتواند او را متوقف کند.
هوش مصنوعی: تیغ حیدر (علی) آنقدر برنده و قوی بود که توانست به راحتی دشمن را به دو نیم کند و او را حتی از بالای زین اسب به درون گودال بکشاند.
هوش مصنوعی: تیغ آهنین به قدری او را مجروح کرد که همچون غبار در هوا پراکنده شد.
هوش مصنوعی: مانند نقطهای خیالی، او در دایرهی وجود خود جا گرفت.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جاذبه خاص او، تمام آسمان و ستارهها در دور او به چرخش درآمدهاند. تنها یک اشاره از او کافی است تا این جهانی را به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: خیبر چه ارزشی دارد در برابر نیروی او؟ چه جایی دارد که او بتواند با قدرت بازویش آن را از ریشه درآورد؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که در فکر نمیگنجد، آن یمین (دست راست) خوشیمن آن را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: وقتی که به در حلقه زد، آشنا شد و در دستش قلعه های خیبر مانند موم نرم شدند.
هوش مصنوعی: هر کس که با دشمنش روبرو شد، تیر آتشین چرخ سرنوشت او را از پشت به زخم نشانه میگیرد و اگر جلوتر برود، صبح قضا او را از پای در میآورد.
هوش مصنوعی: قلعه را به خاطر کشتارهایی که در آن صورت گرفته، به گونهای پر از ویرانی و خشونت کرد.
هوش مصنوعی: کشتی ایمان در جنگ احد غرق شد و در این وضعیت سخت، دلها از شدت درد نالان شدند. ای علی، به فریادم برس!
هوش مصنوعی: دست و شمشیر در دست، ارادهای بینظیر به وجود آمد که دلهای دلیران در برابر میدان نبرد لرزید.
هوش مصنوعی: زمان، وضعیت دشمان را خراب و دستخوش تغییر کرد.
هوش مصنوعی: وقتی آستین خود را بالا زده و به آسمان اشاره کرد، به قدری قدرت و عظمت او نمایان شد که شیر در حال فریاد او هم به ترس و شگفتی آمد.
هوش مصنوعی: مرگ مانند تیغی بر هر مکانی فرود میآید و بر سر بزرگان و مقامداران نیز میزند تا آنها را به دنبال خود بکشاند.
هوش مصنوعی: او جایگاه نبوت را محکم و ایمن ساخت.
هوش مصنوعی: پیامبر خاتم، منبع لطف و رحمت بود و او بنیانگذار ولایت و رهبری در میان مردم بود.
هوش مصنوعی: راست و درست راهنمایی برای گمراهان است و دژی برای حفاظت از دین و ایمان محسوب میشود.
هوش مصنوعی: خداوند مانند موسی و هارون، پیامبرش را مورد حمایت قرار داد.
هوش مصنوعی: او به خاطر فقر و کمبودش، صد بار از ستایش و تعریف دیگران خجالت زده شده و حتی نسبت به وظایفی که داشت، کمترین نشانی از عمل را هم از خود نشان داده است.
هوش مصنوعی: در حضور یک فرد بزرگ و محترم، گدا هدیهای آورد و در مقام خود به اندازه یک مورچه درخواست و خواهش کرد.
هوش مصنوعی: با امید به آینده، از محدوده خود خارج شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.