گنجور

 
غروی اصفهانی

دلبرا گر بنوازی بنگاهی ما را

خوشتر است ار بدهی منصب شاهی ما را

بمن بی سر و پا گوشۀ چشمی بنما

که محال است جز این گوشه پناهی ما را

بر دل تیره ام ای چشمۀ خورشید بتاب

نبود بدتر از این روز سیاهی ما را

از ازل در دل ما تخم محبت کشتند

نبود بهتر از این مهر گیاهی ما را

گرچه از پیشگه خاطر عاطر دوریم

هم مگر یاد کند لطف تو گاهی ما را

باغم عشق که کوهیست گران بر دل ما

عجب است ار نخرد دوست بکاهی ما را

نه دل آشفته تر و شیفته تر از دل ماست

نه جز آن خاطر مجموع گواهی ما را

مفتقر راه بمعمورۀ حسن تو نبود

بده ای پیر خرابات تو راهی ما را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode