ای شمع جهان افروز بیا
وی شاهد عالم سوز بیا
ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز بیا
ای طائر سعد فرخ رخ
امروز توئی فیروز بیا
روزم از شب تیره تر است
ای خود شب ما را روز بیا
ما دیده براه تو دوخته ایم
از ما همه چشم مدوز بیا
عمریست گذشته بنادانی
ای علم و ادب آموز بیا
شد گلشن عمر خزان از غم
ای باد خوش نوروز بیا
من مفتقر رنجور توام
تا جان بلب است هنوز بیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به درخواست و آرزوی شاعر برای ظهور یک شخصیت مقدس و نورانی اشاره دارد. شاعر از این شمع جهان افروز و شاهد عالم سوز میخواهد که بیاید و نور و روشنایی را به زندگیاش بیاورد. او به حسرت و تنگدستی خود اشاره میکند و از غم و ناکامیهای زندگی میگوید، و التماس میکند که آن شخصیت، علم و ادب را به او بیاموزد و روزی را برای او فراهم کند تا از شب تاریک رهایی یابد. در کل، شعر پیامی از اندوه و نیاز به نجات و روشنی دارد.
هوش مصنوعی: ای روشنایی بخش جهان، بیا و ای محبوبی که دلها را میسوزانی، حضور داشته باش.
هوش مصنوعی: ای خورشید آسمان، زمان ظهور و تجلی فرا رسیده است، بیا.
هوش مصنوعی: ای پرنده خوشبختی، امروز روز خوشی است و تو خوشحال و پیروز بیا.
هوش مصنوعی: روز من از شب تاریکتر است، ای شب خود، دست ما را به سمت روشنایی ببر.
هوش مصنوعی: ما چشم خود را به راه تو دوختهایم و از تو خواهش میکنیم که نظر از ما برنداری و به ما نگاه کنی.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که من در ignorance و نادانی به سر میبرم. ای علم و ادب، لطفاً بیایید و مرا آموزش دهید.
هوش مصنوعی: زندگی به خاطر غم و اندوه، به فصل خزان تبدیل شده است. ای باد خوش، بیا و نوروز را با خود بیاور.
هوش مصنوعی: من به شدت needy و بیمار تو هستم، تا زمانی که جان در بدن دارم، هنوز هم بیا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.