گنجور

 
محمد بن منور

شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز کی هر وقت کی ما را اشکالی بودی در شب به نزدیک پیر بوالفضل حسن رفتیمی به سرخس، و آن اشکال حل کردیمی، و هم در شب مراجعت افتادی.

چون هفت سال برین صفت درآن بیابان مقام کرد بعد از آن به میهنه آمد شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز بعد از آن ما را تقاضای شیخ بوالعباس قصاب قدس اللّه روحه العزیز پدید آمد که بقیت مشایخ بود و پیر بوالفضل برحمت خدای تعالی پیوسته بود و ما را در مدت حیوة پیر هر اشکالی کی بودی بوی رجوع افتادی، چون او در نقاب خاک شد اشکال ما را هیچ کس معین نبود، الاشیخ بوالعباس قصاب. و شیخ ما بوسعید قدس اللّه روحه العزیز هیچ کس را شیخ مطلق نخواندی الاشیخ ابوالعباس قصاب را، و پیر بوالفضل را پیر خواندی، چه او پیر صحبت شیخ ما بوده است.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode