گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیر معزی

ای چرخ‌کمر مبند برکینه من

بگزار حق خدمت دیرینهٔ من

آسایش سینهٔ مرا درمان کن

کاسایش سینه‌هاست در سینهٔ من

میرداماد

گر تیغ غمش ز جان کشد کینه من

ای دل نخوری دریغ بر سینه من

گو صیقل تیغ جان زدای غم دوست

بزدای ز زنگ هستی آئینه من

قائم مقام فراهانی

رشتی علی ای رفیق دیرینه من

ای مهر تو جا گرفته در سینه من

اغماض مکن، راست بگو، از چه سبب

من مهر تو می ورزم و تو کینه من؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه