کفتم که چو بخت هجر در خواب شود
خون جگرم مگر می ناب شود
زلف شب من به صبح گردن ننهد
خورشید ز نور اگر رسن تاب شود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
کفتم که چو بخت هجر در خواب شود
خون جگرم مگر می ناب شود
زلف شب من به صبح گردن ننهد
خورشید ز نور اگر رسن تاب شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به احساسات عمیق خود در هنگام دوری از معشوق میپردازد. او میگوید اگر بخت او در خواب باشد و دوری از محبوبش دردناک، شاید با نوشیدن می ناب، آرامش پیدا کند. همچنین، زلف شب او به صبح نمیرسد و اگر خورشید نور داشته باشد، نمیتواند به رسن تاب بیاورد. این بیتها نشاندهنده اندوه و longing شاعر است.
هوش مصنوعی: گفتم وقتی که شانس دوری خوابش بگیرد، آیا ممکن است که درد و رنج من به شادی و لذتی همچون شراب ناب تبدیل شود؟
هوش مصنوعی: شب من مانند زلفی است که صبح هرگز به گردن خورشید نمیافتد، اگر نورش به اندازهای باشد که مانند ریسمانی تاب بخورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی فتنه ی نرگس تو در خواب شود
چند از رخ تو زلف تو در تاب شود
لؤلؤ بنما، ز لعل، تا درّ خوشاب
در کام صدف ز شرم او آب شود
هر گه که قدح پر از می ناب شود
از عکس می ناب چو عناب شود
آبش لب یار میبرد نیست عجب
با لعل گر آبگینه بی آب شود
از خوی درشت، دوست نایاب شود
دشمن بملایمت ز احباب شود
نرمیست که نرم میکند سختان را
آخر در آب کوزه، یخ آب شود
لیمو زلبت چو شکر ناب شود
عنقا زدم تیر تو در تاب شود
یکذره زمهر رخ چون کوکب تو
گر بر دل البرز خورد آب شود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.