قوله: «جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ» خداوند زمین و آسمان، کردگار نیکوکار رهی دار مهربان، لطیف نشان و کریم پیمان و قدیم احسان.
بندگان خود را تشریف میدهد، بفضل و لطف خود ایشان را مینوازد، بناء حجره دولت مینهد، وعده راز و ناز و نعمت میدهد، وعدهای نیکو، تشریفی بکمال، خلعتی تمام، فضلی بی نهایت، همه قدیسان آسمان خواستند که تقدیس خود بغارت بدادندی از این خلعت و کرامت و نواخت بینهایت که روی بخاک نهاد، یکی «جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ». دیگر «لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً إِلَّا سَلاماً». سدیگر «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا». چهارم «تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا» نگر تا بچشم حقارت در نهاد خاکیان ننگری، که ایشان مقبول شواهد الهیتند و منبع اسرار فطرت ازل، اول مشتی خاک بود آلوده، در ظلمت کثافت خود بمانده، در تاریکی نهاد خود متحیّر شده، همی از آسمان اسرار باران انوار باریدن گرفت خاک عنبر گشت و سنگ گوهر گشت، شب روز شد، و روز نوروز شد، و بخت فیروز شد. تقاضایی از پرده غیب بصحرای ظهور آمد، بر همه عالم بگذشت بکس التفات نکرد، چون بسر خاک آدم رسید عنان باز کشید، نقاب از جمال دلربای برداشت و گفت ای خاک افتاده و خویشتن را بیفکنده، منت آمدهام، سرماداری. شعر:
و کم باسطین الی وصلنا
اکفهم لن ینالوا نصیبا.
که داند که درین خاک چه تعبیهها است، حقّ میگوید جلّ جلاله: «خلقت قلوب عبادی من رضوانی».
ما گل دل دوستان خود را بزلال رضای خود سرشتیم، آن گه کالبد را بر فتراک دل بستیم و بعالم صورت فرستادیم، آن گه برین کالبد پر فضول شحنهای از تکلیف خطاب شرع گماشتیم، گفتیم ای چشم تو در تصرّف شحنه تکلیف باش، ای دل تو ندیم سلطان غیب باش،. انّ اللَّه لا ینظر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم.
قوله: «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما» دارنده آسمان و زمین و عرش و فرش و بر و بحر اوست، غالب بر همه امر او، نافذ بر همه مشیت او، جهان و جهانیان همه رهی و چاکر او، هفت آسمان و هفت زمین و هر چه در آن همه ملک و ملک او، پادشاهی که ملکش را عزل نیست، عزّش را ذلّ نیست، جدّش را هزل نیست، حکمش را رد نیست، و از وی بدّ نیست.
بموسی (ع) وحی کرد: یا موسی. انا بدّک اللازم فالزم بدک. ای موسی من ناگزیر توام، از همه گریزست و از من گریز نیست، از همه چاره و از من چاره نیست، بندگی کن که بنده را حیلتی به از بندگی نیست، اینست که ربّ العالمین فرمود در این آیت: «فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» بار بندگی باری گرانست و راه تکلیف راهی دشخوار، چون میدانی که نهنده این بار کیست، و تعبیه این بار در این راه چیست؟
شکیبایی کن و هیچ منال. هر که جلال حق بشناخت، و مقصد این راه بدانست، دست تصرّف وی از کونین کوتاه بود، و پای عشق وی همیشه در راه بود، قعر چاه بنزدیک وی چون صدر و جاه بود.
پیر طریقت گفت: الهی گاه گویم که در قبضه دیوم از بس پوشش که بینم، باز ناگاه نوری تابد که جمله بشریّت در جنب آن ناپدید بود، الهی چون عین هنوز منتظر عیانست، این بلای دل چیست؟ چون این طریق همه بلاست چندین لذّت چیست؟
الهی گاه از تو میگفتم و گاه مینیوشیدم، میان جرم خود لطف تو میاندیشیدم، کشیدم آنچه کشیدم، همه نوش گشت چون آوای قبول شنیدم.
قوله: «وَ یَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ» الآیة... ربّ العزّة در این آیت شکایت از بیگانگان با دوستان میکند، که ایشان بعث خلق از جلال قدرت ما مستبعد میدارند، همانست که در خبر صحیح گفت: «کذّبنی ابن آدم و لیس له ذلک»
فرزند آدم مرا دروغ زن گرفت و نرسد او را و نه سزد که مرا دروغ زن گیرد، و همی گوید: «لن یعید نی کما بدأنی» چنان که از نخست مرا بیافرید باز نیافریند مرا بعد از مرگ، و نه چنانست که میگوید، که من همان قادرم که در اوّل بودم، در اوّل نبود و بیافریدم، در آخر پس از آن که بود و نیست گشت، باز آفرینم، بجلال حکمت و کمال قدرت خویش، پس سوگند بر سر نهاد و گفت: «فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ» قسم در قرآن بر سه قسم است: یکی بذات باری جلّ و جلاله، دیگر بصفات او، سوم بافعال او. امّا قسم بذات آنست که گفت: «فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ» «فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» «فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ» «قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ». و قسم بصفات آنست که گفت: «ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ» «ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ» «فَبِعِزَّتِکَ» و قسم بافعال قسم بمخلوقاتست و آن چهار ضرب است: یکی تنبیه خلق بر معرفت قدرت چنان که گفت: (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً» «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً» «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً» و مانند آن، دیگر تعریف ایشانست بجلال هیبت، چنان که گفت: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیمَةِ» اقسم بالقیامة لیعلم هیبته فیها. سوّم تذکیر نعمت چنان که گفت: «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ». اقسم بهما لیعلم نعمته علی العباد. چهارم بیان تشریفست، چنان که ربّ العزّة گفت در حق مصطفی (س): «لعمرک». اقسم بذلک لیعلم شرفه و تخصیصه بالقربة و الزّلفة. و فائده سوگند آنست که تا مؤمن را در دین یقین افزاید و در وی هیچ تهمت و شبهت نماند، و کافر در انکار بیفزاید، تا حجت بر وی قویتر و بلیغتر گردد و عقوبت وی صعبتر بود. «فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطِینَ» آدمیان دو گروهند: مؤمنان و کافران، مؤمنان بهمه حال قرین ایشان فریشتگانند هم در دنیا چنان که گفت جلّ جلاله: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ». هم بوقت مرگ چنان که گفت: «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» هم. در قیامت، چنان که گفت: «وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ». هم در بهشت، چنان که گفت: «وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ».
و کافران قرین ایشان شیاطیناند بهمه حال، در دنیا گفت: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ». در قیامت گفت: «فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطِینَ». در دوزخ گفت: «وَ تَرَی الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ» ای کلّ واحد من الکفار یکون مقرّنا مع شیطان بالسّلاسل فی النّار.
قوله: «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها» ورود بر دو ضربست دو گروه را، یکی ورود ادب و تهذیب، دیگر ورود غضب و تعذیب، ادب و تهذیب مؤمنانرا است، غضب و تعذیب کافران را. مؤمن بگناه آلوده گشته از آن که دنیا سرای پر غبارست درن و وسخ معاصی برو نشسته، از دوزخ گرمابهای ساختند او را، تا از اوساخ مطهّر گردد و مهذّب شود، آن گه بمحلّ کرامت و منزل سعادت رسد، و نیز جوهر آب و گل تا خام بود بیقیمت بود، چون بآتش بگذشت آن گه قیمت گیرد پیرایه شراب شود، حضرت ملوک را بشاید. و گفتهاند حکمت ربّانی بآوردن مؤمنان در آتش، آنست که تا جودت عنصر و قوت حال موحّدان بمشرکان نماید، که جوهر چون اصلی بود، آتش آن را تباه نکند، زر خالص چون که در آتش نهی آتش آن را تباه نکند، بلکه روشنتر و افروختهتر گردد، چنانستی که با ابلیس میگوید: تو بر طینت آدم تکبّر آوردی که: «أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً»، اکنون در نگر تا شرف طینت بینی، آن طینت بتمکین و تربیت احدیّت بآنجا رسد که دوزخ از وی بفریاد آید، که: «جز یا مؤمن فقد اطفأ نورک لهبی».
و روی ان بعض المؤمنین اذا دخل الجنّة قال أ لیس قد وعدنا ربّنا ان نرد النّار؟
فتقول له الملائکة انّکم قد وردتموها و هی خامدة. و قیل یورد اللَّه الخلق النّار ثم یجعلهم فرقتین، فرقة یستغیثون من النّار، و فرقة تستغیث النّار منهم، لیتبیّن انّ النّار مأمورة لا تحرق الّا بامر.
در بعضی اخبار آمده که روز قیامت قومی را از امّت محمّد سوی دوزخ رانند، چون بدر دوزخ رسند مالک ایشان را گوید شما چه قومید؟ چون افتادید باین راه که بر شما آثار شقاوت و داغ بیگانگی نمیبینم؟ نشان بیگانگان آنست که رویهای سیاه دارند و چشمهای ازرق، سلسله بر دست و پای و غل بر گردن شما را این حال نیست، ایشان گویند: نحن العصاة من امّة محمّد (ص).
مالک گوید اکنون خود در آتش شوید که مرا از محمّد پیغامبر شرم آید که امت وی را بقهر و عنف بدوزخ اندازم، ایشان گویند: یا مالک دعنا نبک علی انفسنا ساعة، بگذار یک ساعت که ما بر خود بگرئیم و ماتم خود بداریم، که ما هرگز ندانستیم و ظنّ نبردیم که ما را باین راه در آرند و بدین حال رسیم. پس ایشان چندان بگریند، که اگر کشتی بر اشک ایشان نهند روان گردد، پس ندا آید از بطنان عرش مجید
یا مالک الی متی تعاتب العصاة ادخلهم النار.
تا کی ایشان را عتاب کنی بآتش انداز ایشان را، مالک گوید: ادخلوا النّار.
در دوزخ شوید ایشان قدم بر دارند گویند: بسم اللَّه.
آتش از زیر قدم ایشان چهل ساله راه بگریزد مالک گوید.
یا نار خذیهم.
ای آتش بگیر ایشان را، آتش روی باز کند تا ایشان را بپای فرو گیرد، ایشان دیگر بار گویند، بسم اللَّه
آتش هم چنان میگریزد از گفتار ایشان، مالک یکباره خشمگین شود گوید: کیف لا تأخذین العصاة؟
چونست که عاصیان را نگیری؟ آتش گوید، کیف آخذ قوما یعرفون ربّی و یذکرون ربّی.
چون گیرم قومی را که بر زبان ایشان ذکر خداوند جلّ و جلاله و در دلشان مهر خداوند، بر زبانشان نام و ذکر او، و در دلشان یاد و مهر او، ایشان در آن مناظره باشند که ندا آید از جبّار کاینات: یا مالک، دع هؤلاء القوم یرجعوا من طریق الجحیم الی طریق دار النعیم فانی اوردتهم للعتاب لا للعذاب.
قوله: «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً»، لم یقل الی الجنان وفدا، تطییبا لقلوب خواص المحبین. فانّهم لا یعبدونه رجاء الجنة و لا خوف النار، بل یعبدونه لاجله، فوعدهم انّه یحشرهم الیه. بهشت جویان دیگرند، و خدای تعالی جویان دیگر.
بهشتجویان را بهشت اضافت کرد، «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ» و خدا جویان را گفت: «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً».
ممشاد دینوری در نزع بود درویشی پیش وی استاده، و دعا میکرد، بار خدایا بر وی رحمت کن و بهشت او را کرامت کن، ممشاد در او نگرست بانگی بر وی زد ای غافل سی سال است تا بهشت را پرطرف غرف و حور و قصور جلوه میکنند فما اعرتها طرفی. اکنون بسر مشرب حقیقت میرسم تو زحمت آورده و مرا بهشت و رحمت میخواهی. ای جوانمرد این حدیث در حوصله هر کسی نگنجد، این جوانمردانی را رسد، که در سرادقات مطالعات و در مقامات کرامات عین طلبند، زمانی در حله مجاهدت زمانی، در قرطه مشاهدت، گاهی در سکر شکر، گاهی در صحو محو، هم نیست و هم هست، هم هشیار و هم مست، دلهاشان حریق نار غیرت، جانهاشان غریق بحر حیرت، ساکنان پوینده. خاموشان گوینده، فردا که خلق را بحضرت ذی الجلال حشر کنند، هر کسی را مرکبی باشد، یکی را نجیب طاعت، یکی را براق همّت و ایشان را قبضه عزّت احدیّت، در خبر آمده که ارواح الشهداء فی اجواف طیر خضر.
جانهای شهیدان چون از این عالم حکم رحیل کنند در حوصله مرغان سبز نهند و در قنادیل نور، نیز گفتهاند در مرغزار بهشت. امّا این جوانمردان حوصله محبّت ایشان از آن فراختر است که بحوصله مرغی در فرو آید، ایشان را مقام چیست؟ ارواح الاحباب فی قبضة العزّة یکاشفهم بذاته و یلاطفهم بصفاته. سیرت ایشان چیست؟ آنکه خود را بکلّ بمحبوب مشغول دارند، جان و دل و تن در راه او بذل کنند، در سرّ و جهر و در علانیت و سریرت موافقت او طلب کنند، نصیب او بر نصیب خود مقدّم کنند، و آن گه خود را افکنده عجز، و شکسته تقصیر شناسند. نواخت ایشان از حضرت ذی الجلال چیست؟
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» «نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ و یحبّهم و یحبّونه.»
پیر طریقت گفته که این محبّت تعلق بخاک ندارد، و محبّت وی تعلق بنظر ازلی دارد، اگر علّت محبّت خاک بودی در عالم خاک بسیارست و نه هر جای محبّت است. لکن قرعهای از قدرت خود بزد ما بر آمدیم، فالی از حکمت بیاورد آن ما بودیم، او جلّ جلاله که بتو نگرد بحکم ازل نگرد نه بحکم حال.
بو سلیمان دارانی ببویزید نوشت که: کسی که ازو غافل باشد و بشب بخسبد هیچ تواند بود که بمنزل رسد؟ بو یزید جواب نبشت: «اذا هبّت ریاح العنایة بلغ المنزل من غیر کلفة». اگر باد لطف ازلیّت از هوای فردانیّت بحکم عنایت بر دل او وزد، بمنزل رسد بی کلفت. او جلّ جلاله بندگان را در معصیت میبیند و میداند که توبه خواهند کرد. ایشان را حکم از آن توبه کند، نه از این معصیت، بنده را در حال میبیند که گناه میکند، امّا میداند که نیک خواهد شد، او را از صالحان شمرد نه از مفسدان. موسی (ع) در غضب الواح توراة بر زمین زد، با وی عتاب نکرد، سلیمان اسبان بیجرم را پی کرد با وی خطاب نکرد، زیرا که بکرد ظاهر ننگرست بسابقه ازلی نگرست، گاه بکاهی بگیرد، گاه بکوهی عفو کند، بکاهی بگیرد قدرت را، بکوهی عفو کند رحمت را، ما که در ازل ترا دوستی اثبات کردیم، خطّی بگرد تو بر کشیدیم، اگر معصوم بایستی، معصوم آفریدمی، چنان که بایست آفریدیم، اعتماد کن بر دوستی کسی که ترا جز معصوم دوست ندارد، اگر ترا عصمت دادمی و از تو همه پاکی بودی جلال وحدانیّت را شریک بودی، و من خداوند بیشریکم و بی انباز و بینظیر و بینیاز. هر که را رقم دوستی کشیدم هر آینه کار وی بسازم، و خصمان او را کفایت کنم. و هر که بخصمی دوستی از دوستان ما بیرون آید، ما خصم اوئیم. من آذی لی ولیّا فقد بارزنی بالمحاربة. ابلیس را دیدی که در حق تو یک سخن گفت ملعون ابد گشت، نمرود با آن همه طول و عرض بینم پشه او را هلاک کردیم مکافات درد دل خلیل را، در عصر نوح یک جهان خلق را در آب بکشتیم مجازات درد دل نوح از آن جفاها که ازیشان بوی رسید. آری هر که مختار ما بود و محل اسرار ما بود، و منبع انوار ما بود، دل وی آراسته بیادگار ما بود، اصلاح کار او کار ما بود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف نعمتهای الهی و عاقبت انسانها در قیامت میپردازد. خداوند وعده بهشت را به بندگان نیکوکارش میدهد و از ویژگیهای بهشت، مانند عدم شنیدن لغو و رزق دائمی در آن، سخن میگوید. همچنین متن به خلقت انسان و دلسپاری به خدا اشاره دارد و بر اهمیت نیت و عمل قلبی انسان تأکید میکند. در انتها، عاقبت مؤمنان و کافران در روز قیامت توضیح داده میشود، با تأکید بر اینکه مؤمنان در کنار فرشتگان هستند و کافران در عذاب.
متن به بررسی محبت الهی و رابطه بین بندگان و خداوند نیز میپردازد و نشان میدهد که عشق و محبت به خدا باید بدون امید به پاداش و ترس از عذاب باشد. از طرفی بخصوص به شباهتها و تفاوتها بین بندگان نیکوکار و گناهکار در عالم برزخ و قیامت اشاره شده است.
هوش مصنوعی: در این متن به بهشتهای جاویدانی اشاره شده که خداوند به بندگانش در عالم غیب وعده داده است. خداوندی که خالق زمین و آسمان است و دارای رحمت و مهربانی است. او نیکوکار و با وفاست و احسانش همیشگی است.
هوش مصنوعی: خدای مهربان بندگان خود را با لطف و رحمت خود نوازش میکند. او برایشان مکانی شریف میسازد و وعدههایی از نعمت و آرامش میدهد. این وعدهها، بسیار زیبا و با کیفیت عالی هستند و فضایل بیانتهایی دارند. تمام نیکان آسمان آرزو کردند که از این نعمت و کرامت الهی برخوردار شوند، که به زمین فرود آمد. از جمله وعدهها این است که به بندگانش بهشتهای جاودانی میدهد، جایی که در آن هیچ بیادبی و ناهنجاری نخواهند شنید و فقط سلام و آرامش خواهیم داشت. در آنجا روزی و نعمتهایشان بهوفور خواهد بود. همچنین، یادآوری میشود که این بهشت به بندگان خاص او تعلق دارد. نباید با نگاه تحقیرآمیز به انسانها نگریست، چرا که آنها مورد قبول ذات الهیاند و سرچشمهای از اسرار آفرینش هستند. در ابتدا فقط تودهای از خاک وجود داشت که در تاریکی و آلودگی مانده بود، اما با پرتوهای نور الهی، این خاک به طلا و گرانبها تبدیل شد و زندگی دوبارهای به آن بخشیده شد. درخواستی از دنیای غیب به دنیای ظهور آمد و بر همهچیز گذشت، اما کسی به آن توجه نکرد تا اینکه به خاک آدم رسید و پرده از روی جمال دلنوازش برداشت و گفت: ای خاکی که به پستی و برداشت خود توجه نکردهای، من با رحمت خود آمدهام تا تو را سرزنده کنم.
هوش مصنوعی: بسیاری از کسانی که دستشان را به سوی ما دراز کردهاند، هرگز به آنچه میخواهند نخواهند رسید.
هوش مصنوعی: کیست که بداند در این سرزمین چه تدبیرهایی وجود دارد؟ خداوند میگوید: «دلهای بندگانم را از رضای خود آفریدهام».
هوش مصنوعی: ما روح دوستان خود را با آب زلال خویش شکل دادیم، سپس جسم را به محبت دل بستیم و به دنیای صورت فرستادیم. پس برای این جسم پر از فضولی، مسئولیتی از جانب دین تعیین کردیم و گفتیم: ای چشم، در امر مسئولیت مشغول باش، ای دل، دوست سلطان غیب باش. زیرا خداوند نه به صورتهای شما و نه به اعمالتان نگاه میکند، بلکه به دلهای شما مینگرد.
هوش مصنوعی: خدای آسمانها و زمین و هر چیزی که بین آنهاست، صاحب قدرت و سلطنت مطلق بر همه موجودات است. او بر تمام امور تسلط دارد و ارادهاش بر همه چیز جاری است. جهان و تمامی موجودات زیر فرمان و خدمتگزار او هستند. هفت آسمان و هفت زمین و هر آنچه در آنها وجود دارد، همه متعلق به اوست. او پادشاهی است که هیچگاه از سلطنتش کاسته نمیشود، عزتش هرگز ذلت نمیپذیرد، جدش هرگز بیهوده نیست و هیچکس قادر به رد حکم او نیست. از او هیچ بدی صادر نمیشود.
هوش مصنوعی: خداوند به موسی (ع) گفت: ای موسی، من از تو جدا نمیشوم و تو نمیتوانی از من دور شوی. همه چیز به من وابسته است و هیچ راهی برای فرار از من وجود ندارد. بنابراین، تسلیم من باش، زیرا هیچ راهی بهتر از بندگی وجود ندارد. این است که خداوند در قرآن میفرماید: «او را عبادت کن و برای عبادتش صبر کن.» بار بندگی سنگین است و راه آن دشوار، اما وقتی بدانی که چه کسی این بار را به دوش تو گذاشته و هدف این بار چیست، همه چیز برایت روشن میشود.
هوش مصنوعی: صبر و شکیبایی داشته باش و از اندوه دوری کن. هر کسی که عظمت خداوند را درک کند و هدف این مسیر را بداند، دیگر وابستگیاش به دنیای مادی نخواهد بود. عشق او همیشه در این راه قرار دارد و عمق مشکلات برای او مانند جایگاه بلندی خواهد بود.
هوش مصنوعی: پیر طریقت میگوید: ای خدا، گاهی در سختیهای زندگی آنقدر از مشکلات و مشکلات اطراف خود غرق میشوم که انگار همه چیز تیره و تار است، اما ناگهان نوری میتابد که همهی انسانیت در برابر آن ناپدید میشود. ای خدا، چرا در این حال که منتظر روشنایی و حقیقت هستم، دل من اینقدر در عذاب است؟ در حالی که این راه همواره با چالشها و سختیها همراه است، پس چرا هنوز لذتهایی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: گاهی از خداوند صحبت میکردم و گاهی به سخنان او گوش میدادم. در دل خود، به لطف و رحمت او فکر میکردم در حالی که به گناهانم میاندیشیدم. تمام مصایب و فشاری که تحمل کردم، وقتی که صدای پذیرش و محبت او را شنیدم، به حلاوت و خوشی تبدیل شد.
هوش مصنوعی: در این آیه، انسان از مرگ خود شکایت میکند و به این موضوع اشاره میکند که آیا بعد از مرگ ممکن است دوباره زنده شود. خداوند در این آیت به این نکته اشاره میکند که افرادی که به این امر شک دارند، با دوستان خدا بیگانه هستند و باور ندارند که خداوند با قدرت جلال خود میتواند انسانها را دوباره زنده کند. در این زمینه، روایتی معتبر وجود دارد که به این موضوع اشاره میکند که انسان به خداوند نسبت به زنده کردن دوباره کفر میورزد، در حالی که این امکان برای او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: انسانها در اشتباه هستند اگر فکر کنند میتوانند منکر بازآفرینی بعد از مرگ شوند و به این باور باشند که خداوند قادر نیست دوباره خلق کند. آنها میگویند که نمیتوان خدا را به خاطر آفرینش نخستین، به آفرینش دوباره دعوت کرد. در حقیقت، خداوند به عظمت و قدرتش قادر است که پس از اینکه چیزی به وجود نیامد، دوباره آن را خلق کند. او در قرآن به طرق مختلف قسم یاد کرده است: قسم به خود، به صفات و به اعمالش. قسمهای مختلف، هدفها و مقاصد خاصی دارند، از جمله افزایش یقین مؤمنان و اثبات حجت بر کافران. دو گروه انسانها وجود دارند: مؤمنان و کافران. مؤمنان همیشه با فرشتگان همراه هستند، نه تنها در دنیا بلکه در لحظه مرگ و در قیامت و همچنین در بهشت.
هوش مصنوعی: کافران در همه حال با شیاطین همراه هستند. در دنیا به آنها گفته شده است که خداوند شیاطین را بر کافران مسلط کرده است. در قیامت هم وعده داده شده که همه آنها و شیاطین را به جمع خواهند آورد. در دوزخ نیز دیده میشود که مجرمان در آن روز در زنجیرها قرار دارند و هر یک از کافران با شیطان در آتش جهنم به هم بند شدهاند.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع پرداخته شده که هر فردی در زندگی به نوعی با چالشها و آزمونهای متفاوتی روبرو میشود. ورود به آتش، نماد آزمایش و تصفیهاست. افرادی که به ایمان و پاکی خود پایبندند، از این آزمایشها به معنای مثبت عبور میکنند و در نهایت به مقام و جایگاه بالاتری میرسند. به عبارت دیگر، مؤمنان نیاز دارند تا از پلیدیهای دنیوی تطهیر شوند تا بتوانند به سعادت و کرامت دست یابند. از سوی دیگر، کسانی که از ایمان دورند، در آتش دوزخ عذاب خواهند دید. در این بین، اشاره شده که همانطور که طلا در آتش نابود نمیشود، بلکه خالصتر و باارزشتر میشود، مؤمنان نیز با آزمونهای سخت و دشوار نهتنها از بین نمیروند، بلکه به مراتب قیمتیتر خواهند شد. در نهایت، این متن به اصل تکوینی و حکمت الٰهی اشاره دارد که در پس این آزمایشها نهفته است و ارزشهای حقیقی انسانها را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: برخی از مؤمنان وقتی وارد بهشت میشوند، سؤال میکنند: آیا پروردگار ما به ما وعده نداده بود که ما به آتش بازگردانده نمیشویم؟
هوش مصنوعی: فرشتگان به آنها میگویند که شما به جایی وارد شدید که در حال احتضار است. گفته شده که خداوند مخلوقات را به جهنم میبرد و آنها را به دو گروه تقسیم میکند: گروهی از جهنم کمک میخواهند و گروه دیگر از آنها درخواست کمک میکنند تا مشخص شود که جهنم تحت فرمان است و تنها به امر خداوند میسوزاند.
هوش مصنوعی: در برخی از اخبار آمده است که در روز قیامت، گروهی از امّت محمد به سوی دوزخ فرستاده میشوند. وقتی که به در دوزخ برسند، مالک دوزخ از آنان میپرسد که شما چه کسانی هستید؟ وقتی به جایگاهشان میرسند، او متوجه میشود که بر چهرههایشان آثار شقاوت و غریبی وجود ندارد. نشانههای بیگانگی این است که چهرهها سیاه و چشمها سرخ است و زنجیرهایی بر دست و پا و غلهایی بر گردن ندارند. سپس آنها پاسخ میدهند: ما خطاکاران از امّت محمد هستیم.
هوش مصنوعی: مالک میگوید که اکنون باید خود را در آتش بسوزانید، چون از پیغامبر محمد شرمندهام که امت او را با زور به جهنم میندازم. آنان میگویند: «ای مالک، بگذار یک ساعت بر خود گریه کنیم و عزاداری کنیم، زیرا هرگز نمیدانستیم و تصور نمیکردیم که به این سرنوشت دچار شویم و به این حالت برسیم.» سپس آنها به قدری گریه میکنند که اگر کشتیای بر اشکهایشان بگذارند، به راه میافتد. در این حال ندا از درون عرش بزرگ برخاسته میشود.
هوش مصنوعی: ای مالک، تا کی به توبیخ گناهکاران میپردازی؟ آیا زمان آن نرسیده که آنها را در آتش اندازید؟
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی آنها را سرزنش کنی و به آتش بفرستیشان؟ مالک میگوید: به آتش وارد شوید.
هوش مصنوعی: در جهنم که وارد میشوند، میگویند: به نام خدا.
هوش مصنوعی: آتش از زیر پاهای آنها به مدت چهل سال فرار میکند، مالک میگوید.
هوش مصنوعی: یا آتش، آنها را بگیر.
هوش مصنوعی: این عبارات به نوعی درخواست برای عذاب یا مجازات است. به نظر میرسد که شخصی دستور میدهد که آتش بر روی افرادی بیفتد تا آنها را تحت کنترل درآورد. این افراد دوباره نام خدا را بر زبان میآورند.
هوش مصنوعی: آتش همچنان از صحبتهای آنها دور میشود و مالکی ناگهان عصبانی میشود و میگوید: چرا عصا را نمیگیری؟
هوش مصنوعی: چرا اهل معصیت را نمیگیری؟ آتش میگوید: چگونه میتوانم قوم را بگیرم که پروردگاری را میشناسند و او را یاد میکنند؟
هوش مصنوعی: اگر گروهی باشند که در زبانشان نام خداوند و در دلشان محبت او جاری است، وقتی در آن مناظره شرکت کنند، ندا از خداوند جهان میرسد که: «ای مالک، این قوم را رها کن تا از مسیر جهنم به سمت دار نعیم بروند، زیرا من آنها را برای توبیخ آوردهام نه برای مجازات.»
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که در روزی که خداوند متقیان را به سوی خود میآورد، بهشت را ذکر نکرده است تا دلهای دوستان خاصش را خوشحال کند. زیرا این افراد عبادت را برای بهشت یا ترس از جهنم انجام نمیدهند، بلکه تنها به خاطر ذات خداوند او را عبادت میکنند. بنابراین، خداوند به آنها وعده داده است که آنها را به سوی خود میآورد. خواستههای آنها با کسانی که به دنبال بهشت هستند تفاوت دارد؛ خداوند، خواستهاش از این بندگان خاص چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: خداوند به بهشتجویان وعده داد که در بهشت مشغول لذت و خوشی خواهند بود و همچنین به جویندگان رحمت الهی فرمود که در روز قیامت، بندگان با تقوا را به سمت خود جمع خواهد کرد تا به آنها پاداش دهد.
هوش مصنوعی: ممشاد دینوری در حال دعا و نیایش بود، او از خدا میخواست که بر درویشی که پیش او ایستاده است رحم کرده و او را به بهشت ببرد. اما ممشاد به او نگریست و گفت: ای غافل! سی سال است که بهشت را با نعمتهایش به نمایش میگذارند، اما تو هنوز آن را ندیدهای. اکنون که به حقیقت نزدیک میشوم، چرا زحمت میکشی و به دنبال بهشت و رحمت هستی؟ ای جوانمرد، این سخن برای هر کسی قابل فهم نیست. این جوانمردان کسانی هستند که در عمیقترین مراحل اعمالشان، به دنبال حقیقت و کرامت هستند؛ زمانی در تلاش و مجاهدت هستند و زمانی دیگر در مشاهده حقیقت. گاهی در حالت شکر و گاهی در حالت محو و غفلت به سر میبرند. آنها هم هشیارند و هم مست، دلهایشان در آتش غیرت میسوزد و جانهایشان در دریای حیرت غرق میشوند. آنها هم سکوت میکنند و هم سخنرانی میکنند. فردا که همه انسانها در محضر پروردگار محشور شوند، هر کسی سوار بر مرکبی خواهد بود؛ برخی با مرکب اطاعت، برخی دیگر با مرکب اراده و آنها با مرکب عزت و بزرگی خواهند بود. در روایات آمده است که ارواح شهیدان در دل پرندگان سبز قرار دارند.
هوش مصنوعی: روح شهیدان پس از جدا شدن از این دنیا در آغوش پرندگان سبز آرام میگیرد و در چراغهای نور هم گفته شده که در دشتهای بهشت جای دارند. اما ظرفیت محبت این جوانمردان از آنچه که یک پرنده تحمل میکند، بیشتر است. مقام آنها چیست؟ ارواح دوستان در دست عزت به آنها ارادت و لطف میکند. ویژگی آنها چیست؟ این است که خود را به محبوب مشغول میسازند و جان و دل و وجودشان را برای او فدا میکنند. در نهان و آشکار، در جهاد و خاموشی، تلاش میکنند که با او همسو شوند و آنچه را که برای اوست، مقدم بر خواستههای خود قرار میدهند. سپس خود را در مقابل ضعف و کمبودهایشان شناخته و عجز خود را میپذیرند. نسبت به حضرت پروردگار چه احساسی دارند؟
هوش مصنوعی: کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهند، خداوند رحمان برای آنان محبتی در دلها ایجاد خواهد کرد. ما دوستان شما در این دنیا و در آخرت هستیم و آنها را دوست داریم و آنها نیز دوستمان دارند.
هوش مصنوعی: یک عارف اشاره کرده که عشق واقعی به دنیا وابسته نیست و ریشه در نظر ازلی دارد. اگر عشق به دنیای مادی بود، در این دنیا خیلی چیزها وجود دارد که میتوان به آنها عشق ورزید، اما در واقع این عشقها وجود ندارند. بلکه این محبت از قدرتی برمیخیزد که ما را به وجود آورد، و حکمت الهی ما را به سوی او هدایت کرده است. او که جلالاش بیپایان است، به ما نگاه نمیکند مگر به حکم ازلی و نه به تصمیمات و اوضاع فعلی.
هوش مصنوعی: یکی از عارفان به نام سلیمان دارانی نوشت که آیا کسی که از خدا غافل باشد و در خواب فرو رود، میتواند به منزل مقصود برسد؟ یزید پاسخ داد که اگر باد رحمت الهی بر قلب او بوزد، بدون هیچ زحمتی به منزل خواهد رسید. خداوند بندگان را در حال گناه میبیند، اما او میداند که آنها بعداً توبه خواهند کرد و بر اساس این توبه با آنها رفتار میکند نه با معصیتهایشان. او بندگان را در حال ارتکاب گناه مشاهده میکند، اما میداند که در آینده به نیکویی خواهند گرایید و آنها را از گروه نیکان به شمار میآورد. برای مثال، موسی (ع) در حال غضب الواح تورات را به زمین زد، اما خداوند او را نکوهش نکرد. سلیمان نیز اسبان بیگناه را تعقیب کرد، ولی خداوند بر او خرده نگرفت، زیرا خداوند به گذشته ازلی و رحمتش نگاه میکند. در بعضی موارد، او اجازه میدهد که بندگان گناه کنند و در بعضی موارد عفو میفرماید. او میگوید اگر ما از ابتدا دوستی تو را تأیید کردیم، به تو گفتم که اگر معصوم بودی، معصوم میساختمت. او تأکید میکند که هیچکس جز خداوند یگانه و بیهمتا نمیتواند دوست واقعی تو باشد. هر کسی که در دایره دوستی خدا باشد، خداوند او را یاری میکند و دشمنان او را از میان برمیدارد. خداوند میفرماید که اگر کسی به دوستی ما خیانت کند، در واقع با دشمنی خود با ما میجنگد. مثالهای تاریخی نیز آورده میشود که چگونه خداوند دشمنان اولیا را به مجازات میرساند و در عوض، هر کسی که با خدا باشد، کارش را اصلاح خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.