گنجور

 
مسعود سعد سلمان

نیکوتری به چشم من از دولت

وز نعمت جوانی شیرین تر

ماهی و نور داده تو را ایزد

سروی و آب داده تو را کوثر

پرگار حسن بر رخ تو گشته

صد دایره فکنده بر آن رخ بر

بر مشک زده دایره را از آن

افتاده نقطه ای به میان اندر

 
sunny dark_mode