امروز اورمزدست ای یار میگسار
برخیز و تازگی کن و آن جام باده آر
ای اورمزد روی بده روز اورمزد
آن می که شادمان کندم اورمزدوار
تا بر نشاط مجلس سلطان ابوالملوک
باشیم شادمان و نشینیم شاد خوار
آن زینت ملوک ملک ارسلان که ملک
هرگز چو او نبیند یک شاه تاجدار
اندر زمانه نعمت و دولت فزونش باد
تا نعمت خزان بود و لذت بهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعری است که به جشن و شادی دعوت میکند. شاعر از دوست میخواهد که برخیزد و باده بیاورد تا با هم در شادی و نشاط نشسته و از زندگی لذت ببرند. او به روز اورمزد اشاره میکند و دعا میکند که نعمت و دولت هرگز از بین نرود و همیشه خوشی و شادی در زندگی جریان داشته باشد. همچنین، به زیبایی و درخشش ملک ارسلان اشاره میکند و میخواهد همیشه از لذتهای زندگی بهرهمند شوند، هم در زمان خوشی و هم در زمان سختی.
هوش مصنوعی: امروز روز شادی و خوشی است، ای دوست میخانهنشین، برخیز و تازگی و شادابی را تجربه کن و آن جام شراب را بیاور.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، روزی را آشکار کن که مرا شاد و خوشحال کند، مانند روزی که تو در آن نورانی و پرتوی هستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در جمع خوشی و شادی سلطان بزرگ حاضر باشیم، شاد و خوشحال خواهیم بود و در کنار او به خوشی زندگی خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک شخصیت بزرگ و با شکوه میپردازد. آن فرد، به عنوان زینت و زیبایی پادشاهان شناخته میشود و بهقدری برجسته و خاص است که هیچیک از پادشاهان دیگر همانند او را ندیدهاند. او یک شاه تاجدار به شمار میآید که حالت و ویژگیهایش منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: در زمانهای که نعمت و ثروت زیاد است، امیدوارم این شرایط ادامه پیدا کند تا از نعمتهای پاییز و لذتهای بهار بهرهمند شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.