سپیدهدم که وقت کار عامست
نبیذ غارجی رسم کرامست
مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم به جامست
ولیکن لختکی باریکتر ده
نبیذ یکمنی دادن کدامست
نماز بامدادان کرد باید
سه جام یکمنی خوردن حرامست
چو وام ایزدی بنهاده باشم
مرا ده ساتگینی بر تو وامست
چنانکه باز نشناسد امامم
رکوعم را رکوعست ار قیامست
خوشا جام میا، خوشا صبوحا
خوشا کاین ماهرو ما را غلامست
دو زلفش دو شب و دو خال مشکین
ظلام اندر ظلام اندر ظلامست
صبوح از دست آن ساقی صبوحست
مدام از دست آن دلبر مدامست
غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملامست
همیدانم که این هر دو حرامند
ولیکن این خوشیها در حرامست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره لذتهای زندگی، به ویژه نوشیدن شراب و عشق میپردازد. شاعر در اوایل روز به ساقی درخواست میکند تا برایش جام نخستین را بیاورد، زیرا او مخمور است و به شراب علاقهمند. او به کنایه به حرام بودن برخی از این لذتها اشاره میکند، اما همچنان خوشیها را در این امور میبیند. زیبا توصیف میکند که چگونه زلف و زیبایی محبوبش او را شگفتزده کرده و رابطهاش با می و محبوبش، با وجود علم به حرام بودن، برایش شیرین است. نهایتاً، شاعر با وجود آگاهی از ممنوعیتها، بر لذتهای این دنیا تاکید دارد.
هوش مصنوعی: صبح که میشود و وقت شروع کار فرا میرسد، نوشیدنیهای مستکننده و خالی از اشرافیت متداول میشود.
هوش مصنوعی: به من یک جام از شراب بده، زیرا که من مست هستم و تمایل من به نوشیدن است.
هوش مصنوعی: اما در عوض، لختی باید بگوییم که کدامین چیز در یک شیشه باریکتر به ما داده میشود.
هوش مصنوعی: کسی که نماز صبح را به جا آورد، باید سه لیوان از یک می نوشد و نوشیدن آن حرام است.
هوش مصنوعی: اگر وام الهی به من داده شده باشد، من هم با تمام وجودم به تو قرض میدهم.
هوش مصنوعی: اگر امام من نتواند رکوع مرا تشخیص دهد، پس حتی اگر قیام کنم، آن را نمیتوان رکوع دانست.
هوش مصنوعی: چه خوب است که این جرعهی شراب و این صبح با طراوت را داریم، چرا که این ماهروی زیبا، اسیر ماست.
هوش مصنوعی: دو زلف او مانند شبهای تار است و دو خال سیاه روی صورتش، همچون ظلمتی در دل ظلمتهای دیگر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: صبحگاهی که میرسد، همچنان به لطف آن ساقی ادامه دارد و این حال خوش از دلبر محبوب نیز بیوقفه ادامه دارد.
هوش مصنوعی: من دوست دارم که نوشیدنی و همدمم را داشته باشم و نه اینکه در جایگاهی باشم که دیگران مرا سرزنش کنند یا فشاری بر من بیاورند.
هوش مصنوعی: میدانم که این دو کار ممنوع هستند، ولی در عین حال این لذتها در کارهای ممنوع وجود دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی گفتی که رهْمان ناتمامست
کنون این ره تمامی راه رامست
چو حق را وفق نام او کلامست
ز فرقانست فاروق این تمامست
تو را در دلبری دستی تمامست
مرا در بیدلی درد و سقامست
بجز با روی خوبت عشقبازی
حرامست و حرامست و حرامست
همه فانی و خوان وحدت تو
[...]
بگفتش مذهب خوبان کدامست
بگفتا کش فریب و عشوه نامست
به تنهایی مرا خاری تمامست
وصال گل به انبازی حرامست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.