هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که دلبرش به نزد فصاد (شخصی از داستان) رفته است. فصاد به سرعت و بدون احتیاط، دلبر را در میانه کار گرفتار میکند. همچنین به زیبایی دلبر اشاره میشود که مانند بلور چشمنواز و شاخ مرجان جذابیت دارد.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۴۰ نوشته:
در کتاب جنگ صلح وقتی بیماری سکته کرد ، رگش را زدند( فصد) و بیمار به این روش رهید. در واقع بسیاری از حملات قلبی با فشار خون بالا بوده اند و با فصد کردن مقداری خون از دست می رفته و فشار پایین می امده ،بیمار پایدار می شده است .و پر اشکار است که اگر سکته از نوع با فشار پایین بوده باشد بیمار بیت الغزل خداحافظی را با خونگیری می سروده است ! امروزه هم حجامت سود و زیانی دارد که باید دوباره بررسیده شود .
Farhad Siavoshan در ۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۴:۲۷ نوشته:
یک امر خیالی را شاعرانه وصف کرده. فصاد یعنی خون گیرنده. خون که زیاد شود مانند امروزه خون میدهند تا خون تازه در تنشان جاری شود. و خانم مهستی هم فصاد را سبک دست نامید هم دست یار را سبک بست و نه سفت که بعضی دستان باید برای رگ گیری دست را محکم بست. و اما رگ زدن دست یار را به بلور دست یار که نیشتر خورد ,جهیدن خون از دست یار را به مرجان سرخ شبیه کرده که ناگهان از دستش رویید. درود بروانش.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که دلبرش به نزد فصاد (شخصی از داستان) رفته است. فصاد به سرعت و بدون احتیاط، دلبر را در میانه کار گرفتار میکند. همچنین به زیبایی دلبر اشاره میشود که مانند بلور چشمنواز و شاخ مرجان جذابیت دارد.
هوش مصنوعی: وقتی محبوب من به نزد قصاب رفت، او با دستهای سبک و چابک خود، کارش را آغاز کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که نیش تیز به رگهایش وصل شد، از درون، شاخهای بلورین مانند مرجان بیرون آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.