مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۸۲ در وقت بهار جز لب جوی مجوی جز وصف رخ یار سمنروی مگوی جز بادهٔ گلرنگ به شبگیر مگیر جز زلف بتان عنبرین بوی مبوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در بهار، تنها به زیباییهای طبیعی و عشق بپردازید. از توصیف چهره محبوب و زیباییهای او غافل نشوید. دل به شراب گلدار بدهید و در شبها به یاد زلفهای خوشبو و معطر محبوبتان باشید.
هوش مصنوعی: در فصل بهار فقط به لب جوی برو و جز زیبایی چهره یار سمنسان را وصف نکن.
هوش مصنوعی: در شب هنگام تنها از شراب خوشرنگ بنوش و جز بوی زلفهای معشوقان عطرآگین، بویی را به مشام نرسان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در خم چوگان تو سرها شده گوی
بیرون نه ز فرمان تو دل یک سر موی
ظاهر که به دست ماست شستیم تمام
باطن که به دست تست آنرا تو بشوی
بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
فارغ بنشین به کشتزار و لب جوی
بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی
صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی
جز راه قلندر و خرابات مپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
پر کن قدح شراب و در پیش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
از حسرت رخسار تو ، ای زیباروی
از ناله چو نال گشتم ، از مویه چو موی
در نسخه اصلی این بیت نوشته نشده
...................
برداشت سپهر پرده شرم از روی
بازیچه خود فکند یکباره بکوی
افعال سپهر بیوفای کین جوی
میدان و مگوی باز میدان مگوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.