ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع
بلبل از حضرت ما کرد بگلزار طمع
دل هر ذره که داریم بصد دلبازی
دارد از طلعت خورشید تو انوار طمع
من دیوانه بیدل که ندارم زر و سیم
کرده ام از لب جان بخش تو صد بار طمع
زاهد اندر هوس لعل لب میگونت
کرده از صومعه ها باده خمار طمع
تا کند کحل بصر مردمک دیده ما
کرد از خاک رهت چشم گهربار طمع
یار ماخنده کند با رخ مه تا شب و روز
دارد از عاشق خود دیده خونبار طمع
گر کسی راز کرم های تو چشم طمع است
داشت کوهی ز عطاهای تو صد بار طمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.