باش به کامم که به کام توام
زنده و نازنده به نام توام
حکمت و حکمش که ندارد زوال
هم ز خلل خالی و هم از خیال
بر در تو آمدهام شرمسار
از شر من در گذر و در گزار
اشتر پویندهٔ پولاد پای
کوه نما از تن کوهان نمای
ابر شده کوه بلند از شکوه
برق شده بر سر او تیغ کوه
آب معانی ز دلم زاد زود
آتش طبعم به قلم داد دود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.