جانب سایه شده مردم روان
سایه به دنباله مردم دوان
پرده نشین گشت فلک سوبسوی
با همه زالی شد پوشیده روی
از سم اسپش که زمین کرد چاک
خاک پر از مه شد و مه پر ز خاک
دیدن او را کله افگند ماه
بلکه فتادش گرء، دیدن کلاه
خواست که پیشش ز سپهر برین
ماه فرود آید و بوسد زمین
سوی فلک رفت زمیدانش گرد
هم به فلک ماه زمین بوس کرد
اوج معانی نه به مقدار طبع
بلکه گذشته ز سماوات سبع
رفت زمین را چو حجاب از میان
گشت پدید از تهٔ آب آسمان
بس که زمین رفت ز همراهیش
گاو زمین شد خورش ماهیش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.