ای شهٔ مشرق شده چون آفتاب
وز تو جهان در حد مغرب بتاب
گر همه بر ماه رسد افسرم
هم به ته پای تو باشد سرم
رو تو چو خورشید زمشرق برآی
من بسم ، اسکندر مغرب گشای
نا تو به مشرق بوی و من به غرب
حربه خورد هر که درآید به حرب
ور به ملاقات رهی رای تست
افسر من خدمتی پای تست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.