مناز، ای بت چین، که چین هم نماند
قرار جهان اینچنین هم نماند
به بحر غم ار عاشقان کشته گردند
شکر خنده نازنین هم نماند
نه جم ماند اینجا، نه نقش نگینش
چه نقش نگین، بل نگین هم نماند
نماند به چین هیچ بتخانه، آوخ
چه بتخانه چین که چین هم نماند
به چرخ برین می کنی تکیه دایم
بر آنی که چرخ برین هم نماند
چه مونس همی گیری از هر قرینی؟
که مونس نپاید، قرین هم نماند
سخنگوی گر چند سحر آفرین است
سرانجام سحر آفرین هم نماند
چو خسرو به جز نالش غم نمانده ست
از آن ترسم آن دم که این هم نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زوال و عدم permanence در جهان اشاره میکند. او از زیباییها و لذتهای زندگی میگوید که هرگز پایدار نیستند و به مرور زمان از بین میروند. تأکید بر این است که نه تنها عشق و زیبایی، بلکه هیچ چیز در این دنیا دائمی نیست و همگی به فنا میروند. شاعر از این موضوع احساس غم و نگرانی میکند و به این نتیجه میرسد که حتی شادابی و خوشی نیز دوام نخواهد داشت. به طور کلی، شعر عبث بودن و ناپایداری زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای معشوق چین، زیبایی تو را نباید فراموش کرد، زیرا نه خود چین پایدار خواهد ماند و نه حال و اوضاع دنیا به همین صورت باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: اگر عاشقان در دریای غم غرق شوند، شیرینی و خندهی نازنین دیگر باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: نه جم و جمشید اینجا هستند و نه نشانهای از تاج و تختشان باقی مانده است. حتی خود نگین که نماد قدرت و شکوه بود، دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به از بین رفتن زیباییها و نمادهای عشق و هنر اشاره میکند. او از این میگوید که هیچ معبدی در چین باقی نمانده و چین نیز دیگر وجود ندارد، به نوعی از زوال و نابودی یاد میکند و حسرت میخورد که چنین فضایی که زمانی پر از زیبایی و معبودهای مختلف بود، حالا دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تو بر چیزهای ناپایدار تکیه میکنی در حالی که خود این چیزها هم دوام ندارند.
هوش مصنوعی: چرا از هر همراهی مدد میگیری؟ زیرا دوستیها ماندگار نیستند و همنشینها نیز پایدار نمیمانند.
هوش مصنوعی: هر چند سخنگو میتواند جادو کند و زیباییهای بسیاری را بسازد، اما در نهایت، خود او نیز از زیبایی و سحرش بینصیب خواهد ماند.
هوش مصنوعی: زمانی که خسرو فقط به ناله و غم اشاره دارد، من نگرانم که حتی این ناله هم از او گرفته شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم رفت و جان حزین هم نماند
ز عمر اندکی ماند و این هم نماند
سرم خاک آن در شد و زود باشد
که گردش بروی زمین هم نماند
نشسته بخون مردم چشم، دانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.