شمارهٔ ۹۷۲
عاشقی مرد را سزای دهد
اشک را سوی دوست رای دهد
محنت عالم آزمایش را
بر دل محنت آزمای دهد
سوختم از غم و چنین باشد
هر که دل را به دلربای دهد
رنج بر من درین سرای گذشت
دادم ایزد در آن سرای دهد
کیست کو را ز من خبر گوید؟
شاه را قصه گدای دهد
حال من، گر دمی چنین باشد
دل به تو شوخ دلربای دهد
گفته عقل را به خود بگمار
عقل دیوانه را خدای دهد
سخنم جای می کند در سنگ
گویم، ار در دل تو جای دهد
میهمان شو شبی که تا خسرو
با تو شرح نفیر و نای دهد
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.