ز حد گذشت غم ما و آن نگار نپرسید
بگو که با که توان گفت غم که یار نپرسد
دلم ازوست فگار و مباد هیچ گزندش
اگر چه هیچ گه او زین دل فگار نپرسد
بگو که دیدن من هر چه طالع آمدی آخر
به مردن آنکه رود طالع و شمار نپرسد
به درد عشق بمیرم، دوای خویش نپرسم
که عاشقم من و عاشق صلاح کار نپرسد
در آشنایی دریای عشق راست کسی دان
که تن به غرق دهد وز لب و کنار نپرسد
به هر جفا که کنی راضیم، که گشتم اسیرت
شتر مهار به بینی قیاس یار نپرسد
تویی به کشتن ما خوش، ز حال مات چه پرسش
کسی که تیر زند زحمت شکار نپرسد
گرم تو خاک دهی، این ز کوی کیست، نگویم
گدا چو زر دهیش، قیمت و عیار نپرسد
دلش که سوخته شد، خسرو از تو پیش کسی را
سخن ز حسن جوانان گلعذار نپرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شدت غمناک است و احساس عمیق عاشقانه را بیان میکند. شاعر از درد و رنج عشق میگوید و اینکه معشوق هیچ توجهی به غم و درد او ندارد. او از ناامیدیاش نسبت به صحبت کردن با معشوق میگوید و این که حتی از معشوق هم نمیپرسد که حال او چگونه است. شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق در هر حالتی ارزشمندی دارد و او آماده است هر نوع رنج و سختی را تحمل کند. احساس تسلیم و پذیرش در برابر عشق و آسیبهایی که از طرف معشوق وجود دارد، در این شعر به خوبی احساس میشود. به طور کلی، این شعر تصویری از عاشق بودن و تحمل درد و رنج عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: غم ما از حد گذشته است و آن معشوق نیز از حال ما نپرسیده است. بگو که با چه کسی میتوان دربارهی غم گفت که یار از آن خبری ندارد؟
هوش مصنوعی: دل من از او غمگین است و امیدوارم هیچ آسیبی به او نرسد، هرچند او هرگز از دل غمگین من خبر نمیگیرد.
هوش مصنوعی: بگو که هر بار من را ببینی، هر چه سرنوشت رقم زده، در نهایت به این می انجامد که آنکه میرود، دیگر کسی به سرنوشت و احوالش نخواهد پرداخت.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق بمیرم، به دنبال درمان خود نمیگردم، زیرا من عاشقم و عاشق هرگز در مورد آنچه برایش خوب است سؤال نمیکند.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، تنها کسی میتواند عمق این احساس را درک کند که حاضر باشد همهچیزش را به خطر بیندازد و از خطر غرق شدن نهراسد و از حاشیههای امن دوری کند.
هوش مصنوعی: هر چه ظلم و سختی هم که به من کنی، راضی هستم، چون عشق تو مرا اسیر کرده است. کسی از معشوق نمیپرسد که چرا اینگونه به من جفا میکنی.
هوش مصنوعی: تو از اینکه ما را به کشتن میدهی خوشحالی، ولی از حال کسی که در چنین وضعیتی است کسی نپرسید. کسی که تیر و کمان به دست دارد، اصلاً از زحمت شکار و رنج دیگران نمیپرسد.
هوش مصنوعی: اگر تو خاک به من دهی، این از کدام کوی است؟ نمیگویم که گدا هستم، چون وقتی زر به من دهی، دیگر قیمت و ارزش آن را نمیپرسم.
هوش مصنوعی: وقتی دل خسرو سوخت، دیگر از کسی دربارهی زیبایی جوانان گلیچهره سوال نخواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.