گر چه بر بود عقل و دین مرا
بد مگویید نازنین مرا
گوشش از بار در گران گشته ست
نشنود ناله حزین مرا
آخر، ای باغبان، یکی بنمای
به من آن سرو راستین مرا
کرمی می کند رقیب خنک
که بسوزد دل غمین مرا
عشق در کار خوبرویان کن
زهد و تقوی و کفر و دین مرا
دست در گل همی زنم، لیکن
خار می گیرد آستین مرا
چشم من بود بر نگین دهانش
داد انگشتری نگین مرا
سوخته بینمش، اگر اثریست
در سحر آه آتشین مرا
خسروا، بگذر از سرم که ز اشک
بیم غرق است همنشین مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پاره پاره دل حزین مرا
بین شرار آه آتشین مرا
پاک می کردم اشک خویش ز رخ
غرق خون ساخت آستین مرا
چشم تو گر دلم ربود چه باک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.