زاهد ما دوش باز در ره بت پا نهاد
دین قلندر گرفت، خانه یغما نهاد
دل که به تسبیح داشت در خم زنار بست
سر که به محراب بود پیش چلیپا نهاد
گفت صنم، «زان ماست، هر که همه تر کند»
داشت کهن خرقه ای، در خم صهبا نهاد
پایه آن آفتاب هست بغایت بلند
کس نرسیدش جز آنک بر دو جهان پا نهاد
محو خرد کرد عشق، در طلب جان نشست
دست چراغم بکشت، دست به یغما نهاد
ذوق می لعل گون پیر خرد در نیافت
لذت طفلانش نام پسته و خرما نهاد
راند به دلها سمند، نعل در آتش فگند
تافته چون برکشید، بر جگر ما نهاد
کرد تقاضای جان، دید کباب جگر
پیش سگان درش مزد کف پا نهاد
سیل غمش در رسید، آب ز سر در گذشت
صبر و خرد حمله کرد، رخت به صحرا نهاد
سر ز درش برده بود خسرو مسکین که عشق
موی کشانش ببرد، باز همان جا نهاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالاتی روحانی و عاطفی میپردازد که در آن زاهدی در راه عشق و محبت به معشوق (بت) گام میگذارد و از قیدهای دینی و ظاهری رنگ میبازد. او در حال تعهد به عشق است و در تلاش است تا از زهد و عبادت به عشق واقعی دست یابد. شاعر اشاره میکند که عشق بر خرد تاثیر میگذارد و انسان را به جستجوی لذتهای عمیقتری فرا میخواند. در ادامه به چالشها و دردهایی که بر سر راه عشق وجود دارد، اشاره میکند و در پایان سرنوشت ناکام عاشق را به تصویر میکشد. این شعر به نوعی تضاد میان دین و عشق را به نمایش میگذارد و نشاندهنده تلاش انسان برای رسیدن به حقیقتی عمیقتر و наслажتی روحانی است.
هوش مصنوعی: دیشب، زاهد ما قدم به راه عشق گذاشت و در این مسیر، دین و راهبان را کنار گذاشت و خانه یغما، که نماد آزادی و رهایی است، را انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: دل که به تسبیح مشغول بود، در حالی که به خاطر زنجیر (زنار) در حال نوازش خم شده بود، سر خود را که در محراب عبادت بود، پیش صلیب گذاشت.
هوش مصنوعی: صنم گفت: «هر کسی که با عشق ما دلبسته شود، از خود بیخود میشود.» او همچنین قدیمیترین لباس خود را در بادهخواری به کناری گذاشته است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به خورشیدی بسیار بلند و برجسته دارد که هیچ کسی به آن نرسیده، مگر کسی که با قدم گذاشتن در دو عالم به آن دست یافته است. به عبارت دیگر، توانمندی یا مقام بالایی را توصیف میکند که تنها عدهای خاص به آن میرسند.
هوش مصنوعی: عشق عقل و خرد را از بین برد و در جستجوی جانم نشسته است. در این حال، شعله چراغم را خاموش کرد و دستی به دزدی برد.
هوش مصنوعی: پیر خرد و دانا از زیبایی و طراوت لعل مانند خودش، لذت آن را درک نکرد و به همین دلیل، نام میوههایی مانند پسته و خرما را برای آن گذاشت.
هوش مصنوعی: گفتند به دلها شتابان و پرحرارت سوار شد و نعلهایی که در آتش قرار داشتند، را پشت سرش رها کرد. زمانی که به اوج رسید، بر جگر ما فرود آمد.
هوش مصنوعی: خواست جان خود را بگیرد، اما وقتی دید که کباب جگر در مقابل سگان قرار دارد، به خود آمد و فهمید که نیاز به چه مقدار از خودگذشتگی دارد.
هوش مصنوعی: درد و اندوهش به حدی رسید که دیگر نتوانست تحمل کند و عقل و صبرش فروریخت. او به طور ناگهانی همه چیز را رها کرد و به دشت رفت.
هوش مصنوعی: خسرو مسکین، که به عشق موهایش دلبسته بود، سرش را به دور از درگاهش برد، اما دوباره به همان مکان بازگشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.