چه کند دل که جفای تو تحمل کند
که اگر جان طلبی، بنده تامل نکند
واجب است ار دهن غنچه بدوزند به خار
تا در ایام جمالت سخن گل نکند
هر که را چشم به رخسار گلی سرخ شده است
شاید ار عیب سیه رویی بلبل نکند
کوه غم گشتم و آن می کشم از هر مویت
که سر مویی از ان گونه تحمل نکند
دم به دم سوخت اسیری که شکیبا نبود
در به در گشت اسیری که توکل نکند
زین دم سرد حذر تا نکند آن بر تو
که دم باد خزان با گل و سنبل نکند
نگذرد خیل خیال تو به چشم من، اگر
دیده بر آب ز سنگین تن من پل نکند
کار خسرو بشد از دست، تو دانی، گفتم
تا خیال تو درین کار تغافل نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق میپردازد. او از سختیهای دلتنگی و ناتوانی در تحمل جفای معشوق سخن میگوید و اینکه حتی جانش را هم برای او میدهد. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که گاه باید حتی غنچه (که باید خوشبو باشد) را به خار دوخت تا در روزهای زیبایی او، گل نگوید. همچنین بیان میکند که هجران و اندوه او به حدی است که مانند کوهی از غم گشته و تحمل هیچگونه رنجی را ندارد. شاعر از صبر و شکیبایی میگوید و اینکه بدون توکل نمیتوان به امید چیزی بود. در نهایت، او به خیال و یاد معشوق اشاره دارد و میخواهد که این خیال او را آزار ندهد. در کل شعر بیانگر عمق عشق و رنج ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: دل چه کاری میتواند بکند وقتی که میبیند تو به او ظلم میکنی؟ او آنقدر عاشق توست که حتی اگر جانش را هم بخواهی، تردید نمیکند و فورا پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: لازم است که در روزهای زیبایی تو، غنچهها به خارها دوخته شوند تا کسی از زیبایی تو صحبت نکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به چهرهی گلی سرخ نگاه میکند، ممکن است از زیبایی آن غافل شود و نتواند عیبهای پرندۀ سیاهرویی را ببیند.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی بزرگ مانند کوه بر دوشم است و من به سختی آن را تحمل میکنم؛ حتی یک تار مویم نیز نمیتواند این فشار را بر دوش بکشد.
هوش مصنوعی: هر لحظه، اسیری که صبر نداشت، در آتش سوخت و بیهدف در دنیا سرگردان شد؛ کسی که به ایمان و توکل تکیه نکند، همیشه در رنج و عذاب خواهد بود.
هوش مصنوعی: از این لحظه که باد خنکی میوزد، احتیاط کن تا نتیجهای بر تو نگذارد، زیرا باد خزان میتواند با گلها و سنبلها نیز چنین کند.
هوش مصنوعی: اگر بگذارم که تصویر تو در چشمم بنشیند، باید روزنهای برای عبور از سنگینی وجودم به آب باشد، وگرنه نمیتوانم به آن فکر کنم.
هوش مصنوعی: کار خسرو به پایان رسید و تو میدانی که من خواستم تا خیال تو در این موضوع از یاد نرود و غفلت نکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
دل اگر تنگ شود مهر تبدل نکند
دل و دین در سر کارت شد و بسیاری نیست
سر و جان خواه که دیوانه تأمل نکند
سحر گویند حرامست در این عهد ولیک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.