گذرد مهی و یک شب به منت گذر نباشد
برود شبی و ما را خبر از سحر نباشد
ز سر کرشمه هر دم گذری به سوی دیگر
به دو رخ تو همچو ماهی، به منت گذر نباشد
رسدت بر اوج خوبی، اگر آفتاب گردی
که در آفتاب گردش چو تویی دگر نباشد
نتوان ز بعد دیدن نظر از تو برگرفتن
نتواند آنکه چشمش بود و نظر نباشد
سخن تو آن حلاوت که شکر توانش گفتن
ز غم تو دارد، ارنی سخن از شکر نباشد
خبرم مپرس از من، چو مقابل من آیی
که چو در رخ تو بینم ز خودم خبر نباشد
به ملامتم همه کس در صبر می نماید
نه بد است صبر، لیکن چکنم، اگر نباشد
دل مستمند خسرو سخن تو پیش هر کس
چو قلم فرو نخواند، اگرش دو سر نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به احساسات عاشقانه و دلتنگی اشاره دارد. شاعر در این اشعار به توصیف لحظاتی میپردازد که در آنها غم و شوق به یار به وضوح حس میشود. او از گذر زمان و عدم توانایی در فراموشی محبوب سخن میگوید و بیان میکند که وقتی محبوب در کنار اوست، از خود و جهان بیخبر میشود. در این راستا، او به شیرینی سخن یار و تأثیر عمیق آن بر دلش اشاره میکند و تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند جایگزین یا به اندازه محبت و زیبایی یار باشد. شعر در کل، نمایانگر شوق و دلتنگی عاطفی است که در عشق تجربه میشود.
هوش مصنوعی: شب از پی شب میگذرد و ما در انتظار صبح هستیم، اما هیچ خبری از سحر و روشنی وجود ندارد. گویی زمان بیخبر از ما میگذرد و ما همچنان در تاریکی باقی ماندهایم.
هوش مصنوعی: هر لحظه از زیباییات میگذری، به گونهای که چهرهات همچون ماه درخشان است و این عبور از زیبایی تو، به گونهای نیست که بتوان به راحتی از آن صرفنظر کرد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به بالاترین مرتبه خوبی برسی، باید مانند خورشید درخشان باشی، چرا که مانند تو هیچ کس دیگری وجود ندارد که در این سطح قابلیت درخشش داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که با دیدن تو شگفتزده شده است، نمیتواند نظر و توجهش را از تو برگیرد؛ زیرا وقتی کسی تو را با چشم خود دیده، از نظرت غافل نمیشود.
هوش مصنوعی: حرفهای تو بهاندازهای شیرین و خوشطعم هستند که شکر هم نمیتواند از غم و اندوه تو بگوید، اگر چه بگویند شیرینی شکر را.
هوش مصنوعی: از من دربارهٔ خودم نپرس، وقتی که رو بهرویم میآیی؛ زیرا وقتی چهرهات را میبینم، دیگر چیزی از خودم نمیدانم.
هوش مصنوعی: همه به من میگویند که باید صبر کنم و این خوب است، اما من چه کار کنم که صبر کردن برایم دردناک است و دیگر نمیتوانم آن را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: دل نیازمند خسرو، اگر کسی سخن تو را همانند قلم بخواند، با این حال بیمعناتر از آن است که دو سر داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه کسی که هیچ کس را به تو بر نظر نباشد
که نه در تو باز ماند مگرش بصر نباشد
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد
مکن ار چه میتوانی که ز خدمتم برانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.