هر که چو تو به نیکویی آفت عقل و جان بود
خون هزار بی گنه ریزد و جای آن بود
ماند زبان و دل بشد از غم تو مرا و خود
عاشق خسته تا بود بیدل و بی زبان بود
تو به کمین آنکه من کشته شوم به کوی تو
من به دعای آنکه تا عمر تو جاودان بود
تو به عتاب حاضری، چون به منت نظر فتد
من به قصاص راضیم، گر ز توام امان بود
من ز عتاب چشم تو بد نکنم که در جهان
تندی و خشم و بدخویی عادت نیکوان بود
در سر و کار عاشقی، هر که نباخت خان و مان
عاشق دوست نیست او، عاشق خان و مان بود
دولت اگر نمی کند سوی من گدا گذر
تو گذری کن این طرف دولت من همان بود
چون تو به باغ بگذری گل نرسد به بوی تو
لیک رسد به قامتت، سرو اگر روان بود
زلف گذشت بر لبت تیره شدی به روی من
بوسه کسی اگر زند، سوی منت گمان بود
خسرو خسته را چو جان در سر و کار عشق شد
بوسه مضایقه مکن، تاش به جای جان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر احساس جراحت عمیق و غم را بیان میکند و به معشوق خود اشاره میکند که زیبا و دلربا است، اما در عین حال با نگاهی سرشار از غم و ناامیدی به کامیابیهای عشق فکر میکند. او با استفاده از نمادهای مختلف، مانند خون بیگناهان و گل و سرو، به شدت عشق و زیبایی معشوق اشاره میکند و همزمان از عتاب و سختگیریهای او ابراز نارضایتی میکند. شاعر در نهایت میگوید که عشق واقعی به زیبایی و مقام مادی وابسته نیست و نشاندهنده عمق احساسات اوست. او خواهان نزدیکی و محبت بیشتر از طرف معشوق خود است و به کمبود محبت و عاطفه در زندگی خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هرکس که مانند تو در نیکی و خوبی است، میتواند به عقل و جان آسیب برساند و هزاران نفر بیگناه را قربانی کند و این عمل برای او طبیعی به نظر آید.
هوش مصنوعی: زبانم و دلم از غم تو خاموش و بیحرکت مانده است و خودم عاشق و خسته به حالتی در آمدهام که نه میتوانم صحبت کنم و نه میتوانم احساساتم را ابراز کنم.
هوش مصنوعی: تو در انتظار هستی که من در کوی تو از عشق تو جان بباختم، و من به امید دعا میکنم که عمر تو همیشه پایدار باشد.
هوش مصنوعی: تو به راحتی از من انتقاد میکنی، اما وقتی نوبت به من میرسد، من آمادهام که با تو برخورد کنم، البته اگر از جانب تو امنیت داشته باشم.
هوش مصنوعی: من به خاطر ناراحتی و نگاه تند تو بدی نخواهم کرد، چون در این دنیا، تندی و خشم و بدرفتاری معمول نیکوکاران است.
هوش مصنوعی: در موضوع عشق، هر کس که برای عشق خود از خانه و کاشانهاش گذشت، عاشق واقعی است. و اگر کسی تنها به خاطر مَقام و دارایی خود به عشق ورزد، این نشانهای است که او عاشق واقعی نیست و به مال و مکنت خود وابسته است.
هوش مصنوعی: اگر بخت و اقبال به من روی نمیآورد، تو که مسافر هستی، تنها یک بار به این سمت بیایید، که همین ملاقات من، خود به تنهایی بزرگترین سعادت من خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی تو از کنار باغ میگذری، بوی گلها به پای تو نمیرسد، اما اگر سرو در حال حرکت باشد، قامت تو را میبیند.
هوش مصنوعی: وقتی زلف تو بر لبهایم افتاد، چهرهام تیره شد. اگر کسی بخواهد به روی من بوسهای بزند، به طور حتم به نیت تو این کار را خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر خسرو در عشق دچار خستگی و ناامیدی شده، به او بیمحابا بوسه بده و از این کار دریغ نکن، چرا که این بوسه میتواند جانش را تازه کند و به زندگیاش روح ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل چو بدید روی تو چون نظرش به جان بود
جان ز لبت چو میکشد خیره و لب گزان بود
تن برود به پیش دل کاین همه را چه میکنی
گوید دل که از مهی کز نظرت نهان بود
جز رخ دل نظر مکن جز سوی دل گذر مکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.