گر گشت آن سرو روان روزی سوی گلشن فتد
هم گل به غنچه در خزد، هم سرو در سوسن فتد
خاک رهش بر سر کنم، مقصودم آن کان خاک اگر
افتد ز سر باری همه در دیده روشن فتد
منت پذیرم، گر زند تیغ رقیبت گردنم
آن سر که نبود بر درت، آن به که از گردن فتد
تیغ تو بهر عاشقان، تیر تو بهر مخلصان
مسکین کسی کش دوستی با همچو تو دشمن فتد
چون خاک گردم در ره وصلت همین بس باشدم
کایی و از تو سایه ای بالای قبر من فتد
باشد هوس نه عاشقی یا از برای شهرتی
رعنای عاشق پیشه را چاک ار به پیراهن فتد
روزی ز بخت من نگر کز وصل گیرد داستان
نامت که با نامم بهم در کار مرد و زن فتد
خسرو طفیل عاشقان می سوزد از سودای تو
سوزد طفیل دانه خس، آتش چو در خرمن فتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.