ما را نکردی گر حلال از لب شراب ناب خود
باری بهل کن یک نظر وقتی در آن جلاب خود
من خود ز بس بی طاقتی می خواهم از تو خنده ای
لیکن تو خنده من بکن در گردن عناب خود
خلقی ز مهتاب رخت شبها به ناله چون سگان
تو خوش به بازی و کشی چون طفل در مهتاب خود
نزدیک شد جان دادنم، آخر چه کم گردد ز تو؟
گر یک نظر ضایع کنی، بر عاشق بی تاب خود
بر آستانت گه گهی چوبی ز دربان خورده ام
درویش بدخو کرده را فتحی ببخش از باب خود
بسیار عاشق خاک شد در کویت، از اشکم مکش
بگذار گردی زان طرف بر طره پر تاب خود
خوش خفتمی زین پیش تا خاک درت شد بر سرم
در خاک می جویم کنون هم می نیابم آب خود
هم چشم بستم از جهان، هم دل گسستم از بتان
خونابه چشم و دلم هم همچنان بر آب خود
چون در حق عشاق خود، از غمزه دادی داد خود
بر جان خسرو هم بنه آن دشنه قصاب خود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درد و رنج ناشی از عشق میپردازد. شاعر از معشوقهاش میخواهد که با یک نگاه به او رحم کند و یادآوری میکند که از بیتابی و دلتنگی دیوانه شده است. او از غم و فراق سخن میگوید و تاکید میکند که حتی در دل شب و زیر نور ماه، همواره در فکر معشوق است. در واقع، این اشعار نشاندهندهی عشق بزرگ و عمیق شاعر به معشوق و آرزوی وصال اوست، حتی در حالتی که در آستانه مرگ قرار دارد. شاعر به درد و رنج عاشقانی که در کوی معشوق خاک شدند اشاره میکند و از اینکه چگونه بیخبری از عشقش او را به خاک میفشارد و در نهایت، به خاطر دلتنگیاش، اشک میریزد.
هوش مصنوعی: اگر تو ما را از حلال خود محروم کردهای، لااقل با یک نگاه به شراب ناب خود ما را بنواز.
هوش مصنوعی: من آنقدر بیتابی و دلتنگی دارم که دوست دارم از تو بخندم، ولی تو خندهام را بر سردم پیرایه کن.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند ماه شبها دل را به درد میآورد و چون سگان ناله میزنند. تو اما در این میان به خوشی و بازی مشغولی و مانند کودکی در زیر نور ماه، بیخبر از همه چیز هستی.
هوش مصنوعی: زمانی که به مرگ نزدیک میشوم، چه چیزی از تو کم میشود؟ اگر یک نگاه بیمحابا به عاشق بیتابت بیندازی، چه اتفاقی میافتد؟
هوش مصنوعی: در آستانه تو، گهگاه به دربان زنهار چوبی خوردهام. ای صاحب منزل، لطف کن و به این درویش بدخلق، که از جانب خودت است، بخششی عطا کن.
هوش مصنوعی: خاک کوی تو را بسیار دوست دارم، از اشکهایم نترس و اجازه بده که اثراتی از آن طرف بر موهای تابدارم بیفتد.
هوش مصنوعی: من تا پیش از این احساس خوشحالی و آرامش داشتم تا اینکه خاک در آستانه درِ تو بر سرم ریخت. اکنون در این خاک به دنبال آب خود میگردم، اما همچنان چیزی پیدا نمیکنم.
هوش مصنوعی: من هم از این دنیا چشم پوشیدهام و هم دل خود را از عشق معشوقان بریدهام. با این حال، اشک و درد من همچنان چون آبی که در دل دارم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که با ناز و غمزه به عاشقان خود آسیب زدی، باید همان دشنهای که به جان خسرو زدی را بر دل خودت هم بگذاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.