چون سرو تو از قبا برآید
آه از من مبتلا برآید
با یاد خط تو زنده گردم
گر از گل من گیا برآید
جایی که تو همچو مه برآیی
مه پیش رخت کجا برآید؟
مه برنابد برابر تو
گر فرمایی، برابر آید
از قبله ابروی تو هر شب
بس دست که در دعا برآید
پیش آی که بهر دیدن تو
جان منتظر است تا برآید
تا چند در انتظار داریش
می آریی زود یا برآید؟
چنگم که ز دست تو نفیرم
از هر سو مو جدا برآید
با تو دل من چو برنیاید
بیم است که جان ما برآید
یک لحظه به کار او فروشو
تا کام یکی گدا برآید
خسرو که در آب دیده غرق است
بازا آکه به آشنا برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دنیاطلبان سهیم خود را
جان منتظرند تا برآید
خواهند فنای یکدگر را
تا کار به مدعا برآید
در ماتم مرگ خر همیشه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.