جایی گذرت، ای بت چالاک، نیفتد
کز هر طرفی در جگری چاک نیفتد
در عرصه بستان جهان، سرو قباپوش
خیزد بسی، اما چو تو چالاک نیفتد
گر در ته پای تو نخواهد که کند فرش
نور مه و خورشید بر افلاک نیفتد
خون ریز ز عشاق و فگن لعل بساطی
تا سایه بالای تو بر خاک نیفتد
هر بار میا پیش من خسته بیدل
تا این دل بدبخت به تاباک نیفتد
خواهم که ز سر خیزم و در پای تو افتم
جان باز چو من عاشق بی باک نیفتد
ای شوخ، مکن لاغ که خوش کرد ترا عشق
شعله ز پی لاغ به خاشاک نیفتد
رحمت مکن، ار گریه کند عاشق بد چشم
کز دیده ناپاک در پاک نیفتد
خوش می گذری بی خبر از گریه خسرو
هشدار کت آه دل غمناک نیفتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.