گر بار دگر ماه من از بام برآید
بس فتنه که از گردش ایام برآید
فریاد اسیران همه شب پیش در او
چون بانگ گدایان که گه شام برآید
زنهار که آن بند قبا چست نبندی
کز نازکیش بخیه بر اندام برآید
او کرده ترش گوشه ابرو ز سر خشم
من منتظر لب که چه دشنام برآید؟
ای ساقی بدمست، مزن تیغ، که در تن
خون آنقدرم نیست که در جام برآید
ای رند خرابات، سبو بر سر من نه
تا در همه شهرم به بدی نام برآید
آن را که بهشتی صفتی داغ نکرده ست
گر از ته دوزخ کشیش خام برآید
برنامد، اگر جان من، ای هجر، مکن جهد
گر یار همین است به ناکام برآید
در کنگره عشق، گر افتد کله از سر
صاحب قدمی کو که به یک گام برآید
جانا، چه به افسانه گذاری غم عشاق
این نیست مهمی که به پیغام برآید
خسرو، اگرت نیست مرادی، مخور افسوس
زیرا که همه کار به هنگام برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاوی احساسات غمگین و ناامیدی شاعر درباره عشق و رابطهای شکستخورده است. شاعر با اشاره به بازگشت ماه و وقوع فتنهها از چرخش روزگار، از درد و فریاد اسیران عشق سخن میگوید. او از عشق و عذابهایی که از آن ناشی میشود، شکایت میکند و به نازکی و آسیبپذیری خود اشاره میکند. همچنین به درد ناشی از جدایی فکر میکند و بر اثر آن بر سر خودش شراب مینهد. شاعر در نهایت به این نکته اشاره دارد که همهچیز در زمان مناسب خود به وقوع میپیوندد، و غم عشاق به نوعی بخشی از زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر بار دیگر محبوب من از آسمان ظاهر شود، چه فتنهها و مشکلاتی که از تغییرات روزگار به وجود نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: در شب، اسیران به طور مداوم فریاد میزنند، همانطور که گدایان در انتهای روز در میانه شب ندای خود را بلند میکنند.
هوش مصنوعی: هشدار که آن بند و دکمهی قبا را محکم نبند، چرا که از ظرافت آن ممکن است بخیهها بر تن نمایان شوند.
هوش مصنوعی: او با ابرویش نشان داده است که به خاطر خشم من ناراحت است، در حالی که من منتظر هستم ببیند چه چیزی از لبهایم بیرون میآید و چه ناسزایی ممکن است بگویم.
هوش مصنوعی: ای ساقی بدمست، نزن تیغ به من، چون خونم آنقدر نیست که از بدنم بیرون بریزد و در جام بریزد.
هوش مصنوعی: ای رند و خوشگذران، سبو را بر روی سر من بگذار تا در تمام شهر، نام نیکو از من بماند و بدی در شهر منتشر نشود.
هوش مصنوعی: کسی که ویژگیهای بهشتی دارد و دلی پاک دارد، حتی اگر از اعماق دوزخ هم برآید، نمیتواند عذاب بکشد و در واقع از تحمل سختیها و مشکلات، آزاد خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر جدایی من، ای دوری، جانم را بگیرد، تلاشت را نکن، چون اگر عزیزم همین باشد، بینتیجه خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق، اتفاقی بیفتد و کسی از مقام خود بیفتد، آیا کسی هست که بتواند با یک گام او را دوباره به جایگاهش برساند؟
هوش مصنوعی: ای جانا، چه اهمیتی دارد که قصه عشق عاشقان را بیان کنیم؟ مهم این نیست که خبر به گوش کسی برسد.
هوش مصنوعی: اگر ای خسرو، آرزویی نداری، غم مخور، چون همه چیز سر وقت خود به وقوع میپیوندد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن دل که به هجر تو ز آرام برآید
زودش به مصیبت زدگی نام برآید
پر زهر دهد ساغر و شیرین نکند لب
آن حوصله ام گو که به این جام برآید
آتش به غم جان بگرفته است که از تن
[...]
گر چشم تر از پوست چو بادام برآید
آسان ز وصال شکرش کام برآید
جان من مشتاق به لب می رسد از شوق
تا از دهن تنگ تو پیغام برآید
خون در دل یاقوت زند جوش ز غیرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.