ماییم درون سوخته، بیرون شده ای چند
در سلسله لیلی و مجنون شده ای چند
خوردیم بسی خون دل از تو، تو هم آخر
یک می بخور از دست جگر خون شده ای چند
چون حال دگرگون شده زاندوه تو ما را
تو روی مگردان ز دگرگون شده ای چند
ای مرغ، چه خوانی سوی باغ، از خسک هجر؟
بگذار درین بادیه بیرون شده ای چند
در عشق فدا شد دل و جان و تن خسرو
اینک نگر از بخت همایون شده ای چند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و احوال عاشقان و درد و رنجی که از جدایی معشوق متحمل میشوند، پرداخته است. شاعر از دگرگونیهای احساسی ناشی از عشق و فراق صحبت میکند و به چالشها و مصایب موجود در این مسیر اشاره میکند. او از معشوق میخواهد که نگاهی به وضعیت آشفتۀ عاشقان بیاندازد و از دردهای آنها مطلع شود. همچنین به فداکاریهایی که در عشق صورت گرفته، اشاره کرده و به سرنوشت و بخت افراد عاشق پرداخته است. در کل، شعر در ادامه بیانگر پیچیدگیهای عشق و تحمل رنجهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: ما دردل خود داغ و سوختهایم، اما تو چند بار در داستان لیلی و مجنون ظاهر شدهای؟
هوش مصنوعی: ما از درد و رنج دل زیادی به خاطر تو کشیدیم، حالا تو هم لطفاً یک بار از عصاره غم و درد ما بنوش.
هوش مصنوعی: وقتی حال ما به خاطر اندوه تو تغییر کرده، تو روی خود را از ما برنگردان. چه مدت میخواهی از این تغییر حال ما غفلت کنی؟
هوش مصنوعی: ای پرنده، چرا برای باغ میخوانی در حالی که از غم جدایی ناراحتی؟ بگذار که در این بیابان مدتی خارج از آنجا باشی.
هوش مصنوعی: در عشق، دل و جان و جسم خسرو فدای عشق شدهاند. اکنون ببین که چقدر بختش خوب شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.