دردا که دگر ما را آن یار نمی پرسد
احوال دل پر خون دلدار نمی پرسد
می پرسم و می جویم در هر نفسی صد بار
او در همه عمر خود یک بار نمی پرسد
یار از سر یاریها با ما سخنی می گفت
امسال به دشنامی چون پار نمی پرسد
بیمار تب هجرم آن ماه طبیب من
دردا که طبیب من بیمار نمی پرسد
گر یار نمی پرسد خسرو چه کند آن را؟
شاه است و گدایان را از عار نمی پرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساس تنهایی و درد ناشی از غیبت محبوبش اشاره میکند. او lament میکند که محبوبش حتی از حال و احوال او نمیپرسد و در حالی که او در هر لحظه به یاد اوست، محبوب در تمام عمرش یک بار هم به او توجه نکرده است. با وجود سخنان محبتآمیز گذشته، امسال تنها دشنامی از او شنیده میشود. شاعر به بیماری ناشی از فراق اشاره دارد و ناراحتی خود را از اینکه محبوبش حتی حالش را نمیپرسد، ابراز میکند. در انتها، او به قدرت اجتماعی اشاره میکند و اینکه محبوبش به وضعیت کسانی مثل او که گدای عشق هستند، توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: ای کاش که آن یار دیگر از حال ما خبر میگرفت، اما او که دل ما پر از درد است حتی احوال ما را نمیپرسد.
هوش مصنوعی: من در هر لحظه به دنبال پاسخ هستم و بارها سوال میکنم، اما او به ندرت یک بار از من چیزی نمیپرسد.
هوش مصنوعی: یار آنچنان که در گذشته با ما مهربانی و دوستی میکرد، امسال دیگر از این محبتها خبری نیست و حتی به دشنام به ما میپردازد و دیگر مانند قبل حال ما را نمیپرسد.
هوش مصنوعی: من در اثر جدایی بسیار رنج میبرم و به نوعی بیمار هستم. ماهی که به عنوان پزشک من شناخته میشود، خودش حال خوبی ندارد و درد من را نمیفهمد و از من نمیپرسد.
هوش مصنوعی: اگر محبوب از خسرو نپرسد چه باید کند، او شاه است و به سرنوشت گدایان اهمیتی نمیدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.