عشق با جان بهم از سینه برون خواهد رفت
تا ندانی که به تعویذ و فسون خواهد رفت
دل گرفتار و جگر خسته و تن زار هنوز
تا چه ها بر سر مسکین زبون خواهد رفت
کافری بر سرم افتاد و دلم خود شده بود
نیم جانی که به جا بود، کنون خواهد رفت
با توام دیده برافگند چو تو برگشتی
تا میان من و او باز چه خون خواهد رفت
چند پویم به درت، وه که من گم شده را
جان درآمد شد کوی تو برون خواهد رفت
چند خونابه خورم، هیچ گهی از دل من
یا رب، این سلسله غالیه گون خواهد رفت؟
چند گویی که فراموش کن او را، خسرو
آخر این روی نکو از دل چون خواهد رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به بیان عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. او میگوید که عشقش به شدت او را تحت تاثیر قرار داده و هر لحظه بر شدت این احساس افزوده میشود. دلش درگیر و تنش خسته است و حالش به شدت بد است. شاعر به طور خاص به جدایی و دلتنگی اشاره میکند و این که چگونه عشقش بر او غلبه کرده و رنجش را دوچندان کرده است. او به طور ملموس حس میکند که عشقش در حال از دست رفتن است و نمیتواند فراموشش کند، حتی اگر به او گفته شود که فراموش کند. در نهایت، او از خداوند میخواهد که به این وضعیت پایان دهد. این شعر بیانگر عواطف عمیق و پیچیده انسانی در عشق و جدایی است.
هوش مصنوعی: عشق از دل و جان من بیرون خواهد رفت و تو نمیدانی که این جدایی به چگونگی و با چه ترفندی خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل من در زنجیر عشق گرفتار است و جگرم از درد خسته شده و بدنم به شدت ضیعف و بیمار است. هنوز نمیدانم که چقدر بیشتر بر سر این انسان بیچاره و ناتوان خواهد آمد.
هوش مصنوعی: شخصی در حال توصیف حال و روز خود است. او از احساس بلاتکلیفی و سردرگمی سخن میگوید، به طوری که دلی پریشان و نیمه جان دارد. اکنون حالش چنین است که گویا همه چیز به پایان نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: چشمانم به تو دوخته شده است و وقتی که تو به من بازگردی، باز هم درگیری و رنجی میان من و او پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: من چند بار در مقابل در خانهات میآیم و آه! جانم به لبم رسیده است. زیرا کوی تو به زودی از دست من خواهد رفت.
هوش مصنوعی: من تا کی باید زخم دل را تحمل کنم و اشک بریزم؟ آیا روزی خواهد آمد که این درد و رنج بیپایان تمام شود؟
هوش مصنوعی: چند بار میگویی که او را فراموش کن، اما در نهایت، این چهره زیبا از دل تو فراموش نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ندانی ز دلم یار برون خواهد رفت
گر چه بر من ستم از شرح فزون خواهد رفت
ترک من تاختن آورد برین جان خراب
جان که زین پیش نرفته ست، کنون خواهد رفت
مست و دیوانه وش از خانه برون می آیی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.