شمارهٔ ۱۹۲۹
فراهم کرد شکل کج کلاهی
که در زیر کلاهش هست ماهی
گناه از دیدن خوبانست حقا
که نفروشم به صد توبه گناهی
سیه رویم ز دل کاین دل چنان سوخت
که بر رو می رود خون سیاهی
چنانم شب دراز آمد که شادم
اگر خورشید بینم بعد ماهی
خیالت خوابگه در چشم من کرد
مرنج، ار هست ناخوش خوابگاهی
ز سوزت چون رهم، ای جان من، وای
که دایم از غمت هستم به چاهی
به هر گلزار اشکم سبزه ها رست
سمندت را رسد زینسان گیاهی
مرا درد و غمت ز آن روی کشتند
که خسرو را رسد در دیده راهی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...