جان بهانه طلب و شکل تو نازآلوده
من نیم زیستنی، جان چه کنم بیهوده؟
بس که در سایه دیوار تو در فریادم
ز آه من سایه دیوار تو هم ناسوده
چشم تو کشتن من گفته که از غم برهم
رحمتش باد که این مرحمتم فرموده
با تو در خواب مرا پهلوی آزاد نسود
گر چه بر خاک درت پهلوی من شد سوده
برسانی ز من، ای گریه، گر آن سو گذری
خدمتی چند به خونابه چشم آلوده
سال ها شد دل من رفت و ندانم به کجاست؟
از که پرسم خبر آن دل گمره بوده؟
قلب باشد نه دل آن که تو در وی بینی
ته همه عقل و زبر پاره عشق اندوده
ندهم قصه سوز دل خویشش، زیراک
شعله ای گیرد، ترسم، به دلش زان دوده
یارب، از سوز دل ما تو نگاهش داری
گر چه بر خسرو دل سوخته کم بخشوده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات و دردهای عمیق عاشقانه اشاره دارد. شاعر از longing و خواستن یار سخن میگوید و بیان میکند که چگونه زندگیاش بدون عشق بیهوده است. او از غم و فریادی که در سایه معشوقش دارد، صحبت میکند و میگوید که حتی سایه دیوار یار هم از صدای زاری او متاثر شده است.
شاعر به مرهمی برای دل شکستهاش اشاره میکند و از شبی گله میکند که حتی در خواب نیز نتوانسته کنارش باشد. او به گریه و دل سوختهاش میپردازد و میخواهد بفهمد دلش که سالهاست گم شده، کجاست.
شاعر میگوید که عشق واقعی در قلبی وجود دارد که یار در آن است و او از خدا میخواهد که درد و سوز دل عاشقان را ببیند و به آنها نگاه کند. در نهایت، او از غم و سوز دلش سخن میگوید، و به شدت وابستگی و عشقش به معشوق را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: جانم بهانهای میطلبد و تو با زیباییات مرا به تردید انداختهای. من زندگانیای بدون تو ندارم، چه کنم که همهچیز بیهوده به نظر میرسد؟
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به خاطر تو و در سایه دیوار تو مدام در حال فریاد زدن و آه کشیدن هستم، حتی سایه دیوار تو نیز از این درد و نالهی من کمرنگ و آسیبدیده شده است.
هوش مصنوعی: چشمان تو باعث مرگ من شده است و این غم را با رحمت خود تسکین دادهای. پس با این حال، میتوان گفت که این هم نوعی مداوا از سوی تو است.
هوش مصنوعی: با تو در خواب نمیتوانستم آرام بگیرم، گرچه در کنار درگاه تو، من به خاک افتادهام و آرامش را تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: ای گریه، اگر از پای من عبور میکنی، لطفی کن و درد و رنج من را به آن سوی ببر و خبر از حال من بده.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که دل من از من دور شده و نمیدانم کجا رفته است. نمیدانم از کدام کسی باید بپرسم که حال دل گم شدهام چه خبر است؟
هوش مصنوعی: قلب باید باشد نه دل، چرا که تو در آن همه عقل و مقدار زیادی از عشق را مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: دلم نمیخواهد داستان غم و درد خود را بگویم، چون ممکن است این درد در دلش شعلهور شود و از آن دود به دل خودش برسد.
هوش مصنوعی: ای خدای مهربان، از آتش دل ما مراقبت کن، هرچند که بر دلِ خسرو، که سوخته است، کمتر لطف کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز عدلت در هر ذره خاک آسوده
کف جود تو سراپای جهان پیموده
پرتو نیت تو کار تو را داده فروغ
بر حیات تو عمل های تو عمر افزوده
در دیار تو خسی دست ستم نشکسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.