منم امروز ز روی چو تو یاری مانده
باده عیش ز سر رفته خماری مانده
چشم و سینه به گذری های تو بر ره سوده
دیده پر خاک و دلی پر ز غباری مانده
عشق خون خوردن و جان سوختنم فرموده
من به نزدیک خود اندر سرکاری مانده
رفته از پیش نظر نقش نگار زیبا
بر رخ از خون جگر نقش و نگاری مانده
بوستانی که درو جز گل بی خار نبود
چون توان دید که گل رفته و خاری مانده
وه در این فتنه که فریاد رسد جان مرا
ترک قتال و فرس تند و شکاری مانده
ای صبا، عذری بخواهیش اگر ما رفتیم
راه خونخوار و خر افتاده و باری مانده
دوستان باز نیاید دل من بگذارید
کشته صیدی ست به فتراک سواری مانده
خلق گویند که بی او به چه سانی خسرو؟
چون بود بلبل مسکین ز بهاری مانده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس تنهایی و غم شاعر است که پس از جدایی از محبوبش، به وضعیتی دردناک و آشفته دچار شده است. او به دلتنگی و غم ناشی از عشق میپردازد و توصیف میکند که چگونه از خوشیها دور مانده و فقط خاطرات و دردهای گذشته در ذهنش باقیمانده است. شاعر به زیبایی و زشتیهای زندگی اشاره دارد و از وضعیت خود و دوستانش شکایت میکند که در فقدان محبوب، زندگی بیمعنا و خالی است. کلیدواژههای غم، عشق، جدایی و حسرت در این شعر به وضوح احساس میشود.
هوش مصنوعی: امروز من از روی تو یاری پیدا نکردم و لذت زندگی از من رفته، تنها نشانی از خمار و افسردگی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: چشم و دل من به خاطر عبور تو در پیادهرو، غمگین و پر از غبار شدهاند.
هوش مصنوعی: عشق به من دستور داده است که با رنج و آزار زندگی کنم و در آتش خود سوزیهای درونی به سر ببرم، درحالیکه در نزدیکی معشوق خود در وضعیت دشواری قرار دارم.
هوش مصنوعی: دختری زیبا با چهرهاش که مانند نقشی هنری است، از نظر دور شده است. یادگاری از عشق و اندوه در دل دارم که هنوز در خاطر من مانده است.
هوش مصنوعی: در باغی که فقط گلهای زیبا و بدون خار وجود داشت، چگونه میتوان دید که گلها رفته و فقط خارها باقی ماندهاند؟
هوش مصنوعی: در این آشفتگی، هنگامی که به کمک نیاز دارم، جانم به خطر افتاده و از نبرد دست کشیدهام، اما اسب تند و شکاریام همچنان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر ما به راهی خطرناک و دشوار رفتیم، از او بخواه که از ما عذر بخواهد. ما مانند میوهای افتاده و با باری از مشکلات ماندهایم.
هوش مصنوعی: دوستان نیایید، بگذارید دل من آرام بگیرد؛ چرا که حسی شکستخورده دارم و در جستجوی شکار مطلوبی هستم که به دام افتادهام.
هوش مصنوعی: مردم میگویند با نبود او، خسرو چه حال و روزی دارد؟ چگونه میتواند بلبل بیچاره بدون بهار زندگی کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.