گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای گلستان ترا بالای سرو

وز تو زیب قامت زیبای سرو

شکل سرو ار چه به بستانها خوش است

با چنان قدی کرا پروای سرو

هر کرا با گلعذاری سر خوش است

کی سر باغ است با سودای سرو

راستی گویم مرا با تست کار

راست ناید کار از بالای سرو

می درم بر یاد بالایت چو گل

جامه پیش قامت یکتای سرو

هیچگه باشد که زیر پای تو

سر نهم چون سبزه زیر پای سرو

خسروت بر چشمها جا کرد، ازآنک

بر گذار سرو باشد جای سرو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode