خلقی همه در شهر و مرا جا به دگر سو
هر کس به رهی و من تنها به دگر سو
بینم چو به راهش بدوم، پاش بگیرم
دستم به دگر سو رود و پا به دگر سو
وه این چه زمان بود که کردیم وداعش
کو رفت به سوی دگر و ما به دگر سو
رو می ننهد خسته دلم جز به وی آری
هر کسی رود از بهر تماشا به دگر سو
صوفی، مدهم پند که رو از سر کویش
زیرا که نخواهم شد ازینجا به دگر سو
جان برد و من از دل طلبم، وه که چه طرفه
دامم به دگر سو و تقاضا به دگر سو
او رفت و من از بیخودی خویش ندیدم
کو باز سوی خانه بشد یا به دگر سو
در عشق عفاالله طلبم وصل تو، زشت است
معشوق دگر سو و تمنا به دگر سو
آیا بود آن روز که با هم بنشینیم
آشوب دگر سو شده، غوغا به دگر سو
گر کام رسد ور نرسد، دوست بسنده است
خسرو نرسد از رخ زیبا به دگر سو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس تنهایی و جدایی را بیان میکند. او میبیند که هر کس به سمت و سویی میرود، در حالی که او تنها برای محبوبش به جستجو ادامه میدهد. جدایی از معشوق و تلاطمهای ناشی از آن، دردناک است و او در longing و آرزوی وصال تمرکز دارد. در این میان، چالشهایی همچون رفتن محبوب و عدم دیدار مجدد مطرح میشود و در نهایت، شاعر به شوق وصال و غم جدایی از او اشاره میکند. او به یاد روزهایی میافتد که با هم بودند و در حاضر آرزوی رسیدن به محبوب خود را دارد، حتی اگر کمبودهای این جدایی موجب درد او شود.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تنهایی خود در بین مردم اشاره میکند. او میبیند که همه در شهر مشغول به کار و فعالیت هستند و هرکس به سمت خاصی میرود، اما او به دنبال راهی متفاوت و جدا از دیگران است. این حس تنهایی و جدایی او از جمع، احساساتی عمیق و ناامیدی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی میبینم که به طرف او میدوم، انگار پایم را میزنم و او به سمت دیگری میرود و پاهایم به سوی متفاوتی کشیده میشود.
هوش مصنوعی: چه زمانی بود که از او خداحافظی کردیم؟ او به سوی جایی دیگر رفت و ما به سمت دیگری رفتیم.
هوش مصنوعی: دل خستهام جز به او روی نمیآورد، زیرا هر کسی به سوی دیگری میرود تا تماشا کند.
هوش مصنوعی: صوفی، به من نصیحت نکن که از اینجا بروم سمت خانهات، زیرا که نمیخواهم از اینجا به جایی دیگر بروم.
هوش مصنوعی: جان من را گرفته و من همچنان در دل خود خواهان او هستم. آه که چه عجیب است حال من؛ دامم به یک سو و درخواست من به سوی دیگر.
هوش مصنوعی: او رفت و من در حالتی از بیخیالی بودم که متوجه نشدم آیا به سوی خانهاش رفت یا به سمت دیگری.
هوش مصنوعی: در عشق، درخواست میکنم که به وصال تو برسم، زیرا خواستن معشوقی دیگر ناپسند است.
هوش مصنوعی: آیا روزی سر میرسد که دوباره کنار هم بنشینیم، در حالی که اینجا اوضاع متلاطم و شلوغ است و در جای دیگری هم هیاهو به پا شده است؟
هوش مصنوعی: اگر آرزو به دست آید یا نیاید، محبت دوست کافی است؛ زیبایی خسرو هرگز از زیبایی چهرهاش به جای دیگر منتقل نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.