بیچاره دلم خون شد در پیش خیال تو
تا چند هنوز آخر دوری ز وصال تو
عقل و دل و جان از تن، برد این همه عقل از من
من مانده ام و چشمی حیران جمال تو
خنجر کش و بازم کش تا باز رهم زین غم
ور زانکه بود، جانا، هر چند وبال تو
زینگونه کن من دیدم شکل تو و حال تو
دشوار برم جان را از دست خیال تو
ای لشکر مشتاقان در پیش رکاب تو
ای گردن سربازان در پیش دوال تو
یارب که چه ظلم است آن، یارب، که چه داغ است این
بر جان مسلمانان از هندوی خال تو
جانی ست مرا هدیه، منمای چنان رویم
کاندازه من نبود تعظیم جمال تو
صد قصه فزون دارم از درد دل خسرو
لیکن به زبان نارم از بیم ملال تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک عاشقانه میپردازد. شاعر از رنج و غم دوری معشوق صحبت میکند و ناکامیاش در رسیدن به او را به تصویر میکشد. او به شدت تحت تأثیر زیبایی و حضور معشوق است و این احساساتش را با خنجر و جنگ واقعی مقایسه میکند. همچنین، شاعر از معشوق درخواست میکند که به او رحم کند و به دلیل شدت عشقش، دیگر نتواند او را ستایش کند. با این حال، او در دل درد و اندوهش قصههای زیادی دارد اما از بیان آنها میترسد. در نهایت، شاعر از ظلم و داغ این عشق بینتیجه سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دل غمگین و ناتوان من به خاطر یاد تو پر از درد و رنج شده است. نمیدانم تا کی باید به دوری و جدایی از تو ادامه بدهم.
هوش مصنوعی: عقل، دل و جانم همه از بدنم جدا شدهاند، این همه فهم و عقل را از من گرفتهاند. حالا من تنها ماندهام و چشمی حیران از زیبایی تو.
هوش مصنوعی: خنجر را بکش و دوباره بزن تا از این غم رهایی یابم، اگرچه میدانم جانا، هر بار که تو به من آسیب میزنی، باری بر دوشم میگذاری.
هوش مصنوعی: من به این شکل تو و حالت توجه کردهام و در این وضعیت، از شدت عشق و تصور تو جانم در خطر است.
هوش مصنوعی: ای گروه عاشقان، در جلو پای تو حرکت میکنند و ای نشانه سربازان، در مقابل تو قرار دارند.
هوش مصنوعی: ای خدا، چه ظلم بزرگی است و چه درد عمیقی بر دل مسلمانان از زیبایی هندی تو.
هوش مصنوعی: مرا جان و جانی عطا کردی، لطفاً به گونهای رفتار نکن که نتوانم شایستهی زیباییات احترام بگذارم.
هوش مصنوعی: من از درد و غصههای خسرو، داستانهای زیادی دارم، اما به خاطر اینکه مبادا تو ناراحت شوی، چیزی نمیگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جلوهگر عالم، طاوس جمال تو
سرسبزی و شب رنگی وصف خط و خال تو
بدری که فرو شد زو خورشید به تاریکی
در دق و ورم مانده از رشک هلال تو
صد مرد چو رستم را چون بچهٔ یک روزه
[...]
هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو
در آینه درتابی چون یافت صقال تو
آیینه تو را بیند اندازه عرض خود
در آینه کی گنجد اشکال کمال تو
خورشید ز خورشیدت پرسید کیت بینم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.