چه کنم کز دل من آن صنم آید بیرون
با دل از سلسله خم به خم آید بیرون
آخر، ای آه درون مانده، دمی بیرون رو
مگر از دل قدری دود غم آید بیرون
مژه تست چو پیکان کج اندر جگرم
بکشم، لیکن با جان بهم آید بیرون
جان رود، لیک دم مهر و وفایت گردد
آخر این روز که از سینه ام آید بیرون
من و رسوایی جاوید که عشق تو بلاست
هر که افتاد درین فتنه، کم آید بیرون
گر معمای خطت را به خرد برخوانند
قصه بیدلی از هر رقم آید بیرون
چنگ را ماند خسرو که زند چون ره عشق
ناله از هر رگ او زیر و بم آید بیرون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساساتی عمیق و پیچیده در مورد عشق و رنج ناشی از آن صحبت میکند. او در تلاش است تا از دل خود، یاد و خاطرهی محبوبش را دور کند، اما به نظر میرسد که این امر دشوار است. شاعر به آه و نالهی درون خود اشاره میکند و میگوید که چگونه اشک و غم در وجودش جمع شده است. او احساس میکند که عشقش منجر به رسوایی و عذاب شده و به مشکلاتی دچار شده که فرار از آنها امکانپذیر نیست. نهایتاً، شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و تأثیرگذار، به معما و پیچیدگیهای عشق و دلباختگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چه بگویم که محبوب من از دل من خارج میشود و با دل از زنجیرهای پیچ در پیچ رها میشود.
هوش مصنوعی: در نهایت، ای آهی که در درونم مانده، کمی بگذار بیرون آرامش و درد دل، تا شاید اندکی از غم و ناراحتیام آزاد شود.
هوش مصنوعی: مژههای تو مانند پیکانی هستند که در دل من نفوذ میکنند و درد میآورند، اما با تمام وجود از جانم جدا نمیشوند.
هوش مصنوعی: روح من میرود، اما در نهایت، عشق و وفاداریام در آخرین لحظهای که از دل من خارج میشود، باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: من و رسوایی همیشگی به خاطر عشق تو که همچون بلایی است. هر کسی که در این آشفتگی بیفتد، به سختی میتواند بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر اندیشه و عقل به تفسیر نشانههای محبت تو بپردازند، از هر طرف داستان بیتابی و دلباختگی نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: چنگ به عنوان یک ساز موسیقی مانند خسرو است که هنگام عشق، نالههایی از عمق وجود او به گوش میرسد و این نالهها از هر رگ او جاری میشود و حس و حال او را نشان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خار غم از دل عشاق کم آید بیرون
چون ازین شعه ستان خار غم آید بیرون؟
جوهر از تیغ برد سینه گرمی که مراست
ماهی از قلزم ما بی درم آید بیرون
صدق در سینه هر کس که چراغ افروزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.