یک ره ز در برون آ، قصد هزار جان کن
قربان هزار چون من بر چشمْ ناتوان کن
رویت بلاست بنما، تا جان دهند خلقی
در عهد خود ازینسان نرخ بلا گرانکن
از دیدن تو مردم تا بزیم و نمیرم
در شخص مردهٔ من خود را بیار و جان کن
از نوک غمزه تا کی خونها کنی دمادم؟
شهری بکشتی اکنون شمشیر در میان کن
از کویش غم تو بگسست بند بندم
یک جرعهای میام ده پیوند استخوان کن
از لب چو دیگرانم چون شکری ببخشی
باری طفیل ایشان خاکی در این و آن کن
گر دل بری، توانی، ور جان بری ز من هم
تسلیم تست خسرو خواه این و خواه آن کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از محبوب خود خواسته است که با زیباییهایش جانها را فدا کند و با نمایاندن خود، دلها را تسلیم کند. او به نزد محبوب آمده و از او میخواهد تا بلا و عشق را به قیمت جانهای بسیاری نشان دهد. شاعر به شدت تحت تاثیر زیبایی محبوب است و برای دیدنش آماده است تا جان خود را بدهد. او همچنین از درد و غم ناشی از دوری محبوب میگوید و به نوشیدنیای اشاره میکند که میتواند او را به محبوبش متصل کند. در نهایت، شاعر ابراز میکند که هر چقدر هم که زیبا باشد، در برابر محبوب تسلیم است و برایش جان و دلش را فدای عشق خواهد کرد.
هوش مصنوعی: از در خارج شو و با ارادهای قوی، خود را فدای هزاران جان کن. چشمهای ناتوان را با زیباییات مسحور کن.
هوش مصنوعی: با نشان دادن زیبایی خود، به مردم اجازه بده تا در این دنیا با عشق و شور زندگانی کنند و به خاطر تو سختیها و مشکلات را تحمل کنند.
هوش مصنوعی: من از دیدن تو چنان به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهام که گویی مردهام، اما تو بیا و به من زندگی ببخش.
هوش مصنوعی: سؤال این است که تا کی با نگاههای مغرور و دلربای خود مردم را به درد و رنج بیندازیم؟ اکنون که شهری را با چشمانت تخریب کردهای، باید به فکر اصلاح اوضاع و نجات آن باشی.
هوش مصنوعی: از آنجا که غم تو مرا بیتاب کرده، یک جرعه می به من بده تا این درد و زنجیرهای ناراحتیام را فراموش کنم و دوباره به زندگی برگردم.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند دیگران لبخند بزنی و شیرینی کلامت را به من ببخشی، من هم خاک پای آنها میشوم و در اینجا و آنجا محو و گم میشوم.
هوش مصنوعی: اگر دل به من بدهی، میتوانی به راحتی، ولی اگر جانت را از من بگیری، من هم تسلیم تو میشوم. ای پادشاه، هرچه میخواهی انجام بده، چه این و چه آن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هین شاخ و بیخ این را نوعی دگر بیان کن
این بحر بینشان را مینا کن نشان کن
ای دل، به چشم عبرت نظاره جهان کن
ظاهر نهان چه بینی، نظاره نهان کن
پرواز کن به همت، بر پر به اوج عزت
جبرئیل اوج خود شو، بر سدره آشیان کن
چشمت چو تندگیری چون پرده های دیده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.