از همچو تویی برید نتوان
بر تو دگری گزید نتوان
تا چند کشم جفایت آخر
محنت همه عمر دید نتوان
زین پس من و جور عشق و تسلیم
کز آمده سر کشید نتوان
غم سینه بسوخت، چون توان کرد؟
خود پرده خود درید نتوان
یاران عزیز، پند گویند
گویند، ولی شنید نتوان
من کز پی خواریم چه تدبیر؟
عزت به درم خرید نتوان
بی یاری بخت کام دل نیست
بی پر به هوا پرید نتوان
ایوان مراد بس بلند است
آنجا به هوس رسید نتوان
این شربت عاشقیست خسرو
بی خون جگر چشید نتوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گوهر به خلل خرید نتوان
در رشته خلل کشید نتوان
دولت به درم خرید نتوان
ایوان به ارم کشید نتوان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.