نه بی یادت برآید یک دم از من
نه بی رویت جدا گردد غم از من
بزن بر جانم آن زخمی که دانی
به شرط آن که گویی «مرهم از من »
دلم را خون تو می ریزی و ترسم
که خواهی خون بهای دل هم از من
مرا از هر که دیدی پیش کشتی
مگر کس را نمی بینی کم از من
اگر آهی برآرم از دل تنگ
به تنگ آیند خلق عالم از من
کجا کارم به عالم راست گردد؟
که برگشتی چو زلف پر خم از من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق اشاره میکند. او بیان میکند که بدون یاد معشوق نمیتواند زندگی کند و غم او همیشه همراهش است. شاعر از درد و زخم عشقی که از معشوق میخورد سخن میگوید و از او درخواست میکند که به شرط محبت، مرهمی بر دردش بگذارد. او نگران است که عشقش به معشوق ممکن است به قیمت جان او تمام شود و ابراز میکند که همهجا در جستجوی معشوق است. در نهایت، او از ناامیدی حاصل از جدایی و دلتنگی میگوید و تأکید میکند که رابطهاش با معشوق به هیچ چیز دیگری در دنیا نمیرسد.
هوش مصنوعی: نه میتوانم لحظهای بدون یاد تو زندگی کنم و نه غم و اندوهم بیحضور تو کم میشود.
هوش مصنوعی: به من آسیبی برسان که میدانی، به شرط این که بگویی من هم داروی آن زخم هستم.
هوش مصنوعی: دلتنگی و ناراحتی من از نبود تو روز به روز بیشتر میشود و نگرانم که به خاطر این احساس، از من چیزی طلب کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدی، پیش من بیاوری؛ مگر این که کسی را پیدا نکنی که کمتر از من باشد.
هوش مصنوعی: اگر از عمق دل و با ناراحتی نالهای سر دهم، تمام مخلوقات به سمت من خواهند آمد و به احوال من توجه خواهند کرد.
هوش مصنوعی: کجا میتوانم در این دنیا به آرامش برسم؟ وقتی که مانند زلفهای پرپیچ و خم تو، از من دور میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه بییادت برآید یک دم از من
نه بیرویت جدا گردد غم از من
بزن بر جانم آن زخمی، که دانی
به شرط آنکه گویی: مرهم از من
دلم را خون تو میریزی و ترسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.